بازی کردن
licenseمعنی کلمه بازی کردن
معنی واژه بازی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | لعب، عزف، لعب دور، لعب مع، تلاعب، تنافس، مثل، تلاعب بالألفاظ، تسلى، بارى، حرك حجر الشطرنج، إشترك في لعبة، مسرحية، تمثيل، طريقة اللعب، تسلية، تمثيلية، مسابقة، لعبة | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بازی کردن" در زبان فارسی به معنای انجام یک فعالیت تفریحی و سرگرمکننده است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان به شکل درست و مؤثری از "بازی کردن" در نوشتهها و مکالمات استفاده کرد. | ||
واژه | بازی کردن | ||
معادل ابجد | 294 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | (کَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بازی کردن | ||
پخش صوت |
- 1 سر گرم شدن ببازي . کلمه "بازی کردن" در زبان فارسی به معنای انجام یک فعالیت تفریحی و سرگرمکننده است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: همنشینی با دیگر کلمات: "بازی کردن" معمولاً به عنوان فعل استفاده میشود و میتواند با مفعول و قیدهای مختلف همراه شود. مثلاً: صرف فعل: این عبارت ممکن است در زمانهای مختلف صرف شود. به عنوان مثال: پیشوند و پسوند: میتوان با افزودن پیشوندها و پسوندها به "بازی کردن" معانی مختلفی به آن داد. مانند: نکات نگارشی: در نوشتن "بازی کردن"، باید توجه داشت که "بازی" اسم و "کردن" فعل بوده و باید به صورت جدا نوشته شوند. سمت و سو: بسته به context و نوع متن، ممکن است به بازیهای خاص اشاره کند؛ برای مثال: "بازیهای رایانهای"، "بازیهای سنتی"، و... با رعایت این نکات، میتوان به شکل درست و مؤثری از "بازی کردن" در نوشتهها و مکالمات استفاده کرد.
- 2 مشغول شدن بچيزي سر گرم شدن بچيزي
گذراندن وقت . - 3 قمار کردن .
لعب، عزف، لعب دور، لعب مع، تلاعب، تنافس، مثل، تلاعب بالألفاظ، تسلى، بارى، حرك حجر الشطرنج، إشترك في لعبة، مسرحية، تمثيل، طريقة اللعب، تسلية، تمثيلية، مسابقة، لعبة