آشفتن
licenseمعنی کلمه آشفتن
معنی واژه آشفتن
'āšoftan
agitate
|
آشفتن
مترادف:
آشوببهپاكردن، برآشفتن، بههيجانآمدن، پريشانشدن، خشمگينشدن، شوريدن، متلاطمشدن، مشوششدن، ناراحتشدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم) ‹آشوفتن›
مختصات:
(شُ تَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
831
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
agitate | disquiet , disturb , flurry , fluster , frazzle , perturb , shake , trouble , upset , frenzy , taking
ترکی
berbat etmek
فرانسوی
gâcher
آلمانی
vermasseln
اسپانیایی
estropear
ایتالیایی
rovinare
عربی
حرك | هز , أثار الرأي العام , خض , أقلق , ناقش , هيج , حاور , ناظر , حاول إثارة الشعور العام , أثار
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آشفتن" در زبان فارسی به معنای به هم ریختن، پریشان کردن یا بینظم کردن است. این کلمه میتواند به صورتهای مختلفی در جملات استفاده شود و قواعد نگارشی خاصی را دنبال میکند. در ادامه به چند نکته درباره این کلمه و استفاده آن اشاره میکنم:
-
صرف فعل: "آشفتن" یک فعل است و در زمانهای مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
- گذشته: من آشفتتم، تو آشفتی، او آشفت.
- حال: من میآشوبم، تو میآشوبی، او میآشوبد.
- آینده: من خواهیم آشفت، تو خواهی آشفت، او خواهد آشفت.
-
استفاده از قیدها: میتوان برای توصیف بهتر حالت فعل، از قیدها استفاده کرد. به عنوان مثال:
- او به شدت آشفت است.
- او ناگهان آشفت شد.
-
ترکیبات و عبارات: "آشفتن" میتواند در ترکیبات مختلف استفاده شود. برای مثال:
- آشفتگی احساسات
- آشفتگی فکری
-
نکات نگارشی:
- در نوشتار رسمی، سعی کنید از زبان استاندارد استفاده کنید و دقت کنید که فعل درست صرف شود.
- از بهکاربردن کلمات اضافی و بیمورد خودداری کنید تا جملهها واضح و روشن باشند.
- نکات معنایی: توجه داشته باشید که "آشفتن" به معنای بینظمی و بیقراری است و میتواند در موقعیتهای مختلف به کار رود، مثلاً در توصیف احساسات یا وضعیت فکری فرد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "آشفتن" بهطور صحیح و موثر در نگارش خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در روزهای بارانی، صدای باران بر روی سقف نسبت به همیشه بیشتر آشفتن میشود و حس آرامش را به من میدهد.
- وقتی خبر ناگوار به گوشم رسید، ذهنم به شدت آشفتن و نتوانستم تمرکز کنم.
- در میان جمعیت شلوغ، صدای خنده و گفتوگوها باعث شد افکارم آشفتن و گیج شوم.