آشفته
licenseمعنی کلمه آشفته
معنی واژه آشفته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بيسامان، بينظم، پراكنده، درهم، درهمبرهم، ژوليده، متفرق، متلاطم، مختل، مغشوش، نابسامان، ناجور، نامرتب، نامنظم 2- آتشي، پريشان، پريشانحال، پريشانخاطر، خشمگين، 3- رنجيده، 4- سراسيمه، شوريده، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران | ||
متضاد | آرام، بسامان، مرتب | ||
انگلیسی | turbulent, disturbed, garbled, frenetic, disheveled, upset, berserk, disordered, frantic, frenzied, messy, phrenetic, tumultuary, vexatious, dishevelled, confused | ||
عربی | مشاغب، عنيف، متمرد، هائج | ||
ترکی | kafası karışmış | ||
فرانسوی | confus | ||
آلمانی | verwirrt | ||
اسپانیایی | confundido | ||
ایتالیایی | confuso | ||
مرتبط | سرکش، یاغی، اشفته، گردن کش، پریشان، مختل شده، اتشی، دیوانه، شوریده، عصبانی، ژولیده، نا مرتب، نژند، از جا در رفته، بی نظم، بی ترتیب، از کوره در رفته، بی عقل، دیوانه وار، کثیف، شلوغ، بهم خورده، شلوغ کار، پر اشوب، دل ازار، رنجش امیز | ||
واژه | آشفته | ||
معادل ابجد | 786 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'āšofte | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) ‹آشوفته› | ||
مختصات | (شُ تِ) (ص مف .) | ||
آواشناسی | 'ASofte | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آشفته | ||
پخش صوت |
خشمگين،به خشم آمده
1- بيسامان، بينظم، پراكنده، درهم، درهمبرهم، ژوليده، متفرق، متلاطم، مختل، مغشوش، نابسامان، ناجور، نامرتب، نامنظم
2- آتشي، پريشان، پريشانحال، پريشانخاطر، خشمگين،
3- رنجيده،
4- سراسيمه، شوريده، مشوش، مضطرب، ناراحت، نگران
آرام، بسامان، مرتب
turbulent, disturbed, garbled, frenetic, disheveled, upset, berserk, disordered, frantic, frenzied, messy, phrenetic, tumultuary, vexatious, dishevelled, confused
مشاغب، عنيف، متمرد، هائج
kafası karışmış
confus
verwirrt
confundido
confuso
سرکش، یاغی، اشفته، گردن کش، پریشان، مختل شده، اتشی، دیوانه، شوریده، عصبانی، ژولیده، نا مرتب، نژند، از جا در رفته، بی نظم، بی ترتیب، از کوره در رفته، بی عقل، دیوانه وار، کثیف، شلوغ، بهم خورده، شلوغ کار، پر اشوب، دل ازار، رنجش امیز