آشوب
licenseمعنی کلمه آشوب
معنی واژه آشوب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اضطراب، اغتشاش، بلوا، بينظمي، تشويش، جنگ، دعوا، شر، شغب، شورش، شوروغوغا، غوغا، فتنه، فساد، مجادله، ناامني، نزاع، هرج، هرجومرج، هلالوش، هياهو | ||
متضاد | آرامش | ||
انگلیسی | riot,tumult,unrest,turbulence,alarm,alarum,commotion,convulsion,disturbance,fury,fuss,misrule,revolution,ruckus,sedition,turbulency,hurly-burly | ||
عربی | فوضى | ||
ترکی | kaos | ||
فرانسوی | chaos | ||
آلمانی | chaos | ||
اسپانیایی | caos | ||
ایتالیایی | caos | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آشوب" در زبان فارسی به معنای بینظمی، هرج و مرج یا اضطراب است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به شیوهای مؤثر از کلمه "آشوب" در نوشتهها و بیانهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | آشوب | ||
معادل ابجد | 309 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'āšub | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) ‹آشو› | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | 'ASub | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آشوب | ||
پخش صوت |
اختلاف،فتنه ،فساد کلمه "آشوب" در زبان فارسی به معنای بینظمی، هرج و مرج یا اضطراب است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است: نوشتن صحیح: کلمه "آشوب" به همین شکل نوشته میشود و باید دقت شود که حروف آن بدون تغییر و به درستی نوشته شوند. جایگاه در جمله: این کلمه میتواند به عنوان اسم (اسم نکره یا معرفه) در جمله به کار رود. مثلاً: قید و صفت: "آشوب" میتواند با قیدهای مختلف یا صفتها همراه شود. مثلاً: ترکیبسازی: این کلمه در ترکیب با دیگر کلمات نیز کاربرد دارد. مانند: استفاده در ادبیات: "آشوب" بهعنوان یک واژه تصویری، در شعر و ادبیات فارسی نیز کاربرد دارد و ممکن است به حالات احساسی یا اجتماعی اشاره کند. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به شیوهای مؤثر از کلمه "آشوب" در نوشتهها و بیانهای خود استفاده کنید.
اضطراب، اغتشاش، بلوا، بينظمي، تشويش، جنگ، دعوا، شر، شغب، شورش، شوروغوغا، غوغا، فتنه، فساد، مجادله، ناامني، نزاع، هرج، هرجومرج، هلالوش، هياهو
آرامش
riot,tumult,unrest,turbulence,alarm,alarum,commotion,convulsion,disturbance,fury,fuss,misrule,revolution,ruckus,sedition,turbulency,hurly-burly
فوضى
kaos
chaos
chaos
caos
caos