بد زبان
license
98
1667
100
معنی کلمه بد زبان
معنی واژه بد زبان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | abusive, profane, ribald, vituperative, foul-mouthed, sharp-tongued, bad language | ||
عربی | بذيء، فاسد، متعسف، مؤذ جسديا، تَعَسُّفيّ | ||
مرتبط | دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهینامیز، تجاوز به عصمت، کفرامیز، هرزه، بد دهن، ناپسند، دون، وابسته به ناسزاگویی، بیعار، بی عفت، هرزه دهن، بکار برنده سخنان زننده | ||
واژه | بد زبان | ||
معادل ابجد | 66 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بد زبان | ||
پخش صوت |
فحاش،ناسزاگوينده
abusive, profane, ribald, vituperative, foul-mouthed, sharp-tongued, bad language
بذيء، فاسد، متعسف، مؤذ جسديا، تَعَسُّفيّ
دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهینامیز، تجاوز به عصمت، کفرامیز، هرزه، بد دهن، ناپسند، دون، وابسته به ناسزاگویی، بیعار، بی عفت، هرزه دهن، بکار برنده سخنان زننده