بد زبان
licenseمعنی کلمه بد زبان
معنی واژه بد زبان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | abusive, profane, ribald, vituperative, foul-mouthed, sharp-tongued, bad language | ||
عربی | بذيء، فاسد، متعسف، مؤذ جسديا، تَعَسُّفيّ | ||
مرتبط | دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهینامیز، تجاوز به عصمت، کفرامیز، هرزه، بد دهن، ناپسند، دون، وابسته به ناسزاگویی، بیعار، بی عفت، هرزه دهن، بکار برنده سخنان زننده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بد زبان" به طور کلی به عنوان یک ترکیب عبارتی در زبان فارسی استخدام میشود. در اینجا به چند نکته درباره قواعد و نگارش این ترکیب اشاره میشود:
به طور کلی، ترکیب "بد زبان" در فارسی به خوبی مفهوم منفی و انتقادی خود را منتقل میکند و رعایت نکات نگارشی و دستوری میتواند به وضوح بیشتر آن کمک کند. | ||
واژه | بد زبان | ||
معادل ابجد | 66 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بد زبان | ||
پخش صوت |
فحاش،ناسزاگوينده کلمه "بد زبان" به طور کلی به عنوان یک ترکیب عبارتی در زبان فارسی استخدام میشود. در اینجا به چند نکته درباره قواعد و نگارش این ترکیب اشاره میشود: ترکیب صفت و اسم: "بد" به عنوان صفت و "زبان" به عنوان اسم به کار رفته است. این ترکیب بیانگر ویژگی منفی زبان یا فردی است که به زبان بدی صحبت میکند. نقطهگذاری: اگر این عبارت در یک جمله قرار گیرد، باید به قواعد نقطهگذاری و فاصلهها توجه شود. به عنوان مثال: جایگاه در جمله: صفت "بد" معمولاً قبل از اسم "زبان" قرار میگیرد و به همین دلیل در زبان فارسی ساختار "صفت + اسم" رعایت میشود. سختی و شیرینی کلمات: در نوشتار خود میتوان به مفاهیم عاطفی و معنایی این عبارت توجه کرد. به عنوان مثال، "بد زبان" معمولاً به معنای به کار بردن الفاظ تند و نامناسب است. به طور کلی، ترکیب "بد زبان" در فارسی به خوبی مفهوم منفی و انتقادی خود را منتقل میکند و رعایت نکات نگارشی و دستوری میتواند به وضوح بیشتر آن کمک کند.
abusive, profane, ribald, vituperative, foul-mouthed, sharp-tongued, bad language
بذيء، فاسد، متعسف، مؤذ جسديا، تَعَسُّفيّ
دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهینامیز، تجاوز به عصمت، کفرامیز، هرزه، بد دهن، ناپسند، دون، وابسته به ناسزاگویی، بیعار، بی عفت، هرزه دهن، بکار برنده سخنان زننده