بذله
licenseمعنی کلمه بذله
معنی واژه بذله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جوك، شوخي، طيبت، لطيفه، مزاح، مطايبه، هزل 2- لباس كار | ||
متضاد | جد | ||
انگلیسی | gambit, mot, joke, bon mot, facetiae, jest, quip, the joke | ||
عربی | مناور، إفتتاح لعبة الشطرنج، المناورة | ||
ترکی | şaka | ||
فرانسوی | blague | ||
آلمانی | witz | ||
اسپانیایی | broma | ||
ایتالیایی | scherzo | ||
مرتبط | شروع بازی شطرنج، موضوع بحی، سخن نغز، نکته، کلمه، شوخی، لطیفه، طنز، خوش مزگی، لطایف، هزلیات، فکاهیات، مطایبات، تمسخر، بذله گویی، کنایه، طعنه، گوشه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بذله" در زبان فارسی به معنای شوخی و لطیفه به کار میرود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه آورده شده است:
به طور کلی، نگارش صحیح و مفهومساز از کلمات در زبان فارسی مهم است و باید رعایت شود. | ||
واژه | بذله | ||
معادل ابجد | 737 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bazle | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [مٲخوذ از عربی؟] ‹بزله› | ||
مختصات | (بَ لِ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | bazle | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بذله | ||
پخش صوت |
بزله پارسي است شوخي کلمه "بذله" در زبان فارسی به معنای شوخی و لطیفه به کار میرود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه آورده شده است: استفاده از اعراب: "بذله" در صورتی که در متن نوشته شود، معمولاً اعرابگذاری نمیشود. اما در متون ادبی یا تخصصی میتوان از اعراب استفاده کرد. نحوه نوشتار: کلمه "بذله" به صورت صحیح و بدون هیچگونه تغییر نوشتاری باید به همین شکل نوشته شود. از نوشتن اشکال دیگر مانند "بذل" یا "بذلّه" پرهیز کنید. جمعسازی: برای جمع بستن کلمه "بذله"، میتوان از "بذلهها" استفاده کرد. کاربرد در جملات: کلمه "بذله" میتواند در جملات به شکلهای مختلف به کار رود: به طور کلی، نگارش صحیح و مفهومساز از کلمات در زبان فارسی مهم است و باید رعایت شود.
لاغ (دار برهان قاطع : بزله) کپراس
کار جامه جامه ي باد روزه
(اسم) -1 سخن دلکش . -2 شوخي هزل
لطيفه . توضيح (بذله) در عربي بمعني
جامه ء باد روزه و لباس کار استعمال شده .
1- جوك، شوخي، طيبت، لطيفه، مزاح، مطايبه، هزل
2- لباس كار
جد
gambit, mot, joke, bon mot, facetiae, jest, quip, the joke
مناور، إفتتاح لعبة الشطرنج، المناورة
şaka
blague
witz
broma
scherzo
شروع بازی شطرنج، موضوع بحی، سخن نغز، نکته، کلمه، شوخی، لطیفه، طنز، خوش مزگی، لطایف، هزلیات، فکاهیات، مطایبات، تمسخر، بذله گویی، کنایه، طعنه، گوشه