بذی
licenseمعنی کلمه بذی
معنی واژه بذی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | well | ||
عربی | جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بذی" در زبان فارسی به معنای "بذر" یا "نطفه" نمیباشد و ممکن است اشتباه تایپی باشد. اگر به واژه "بذر" اشاره دارید، معانی مختلفی از جمله "دانهای که برای کشت گیاهان استفاده میشود" دارد. در نگارش فارسی، رعایت نکات زیر ضروری است:
اگر سؤالی خاصی درباره زبانی یا واژگانی دارید، لطفاً уточしてください تا به شما کمک کنم. | ||
واژه | بذی | ||
معادل ابجد | 712 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
مختصات | (بَ) [ ع . ] (ص .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بذی | ||
پخش صوت |
بيهوده گو بد زبان کلمه "بذی" در زبان فارسی به معنای "بذر" یا "نطفه" نمیباشد و ممکن است اشتباه تایپی باشد. اگر به واژه "بذر" اشاره دارید، معانی مختلفی از جمله "دانهای که برای کشت گیاهان استفاده میشود" دارد. در نگارش فارسی، رعایت نکات زیر ضروری است: اگر سؤالی خاصی درباره زبانی یا واژگانی دارید، لطفاً уточしてください تا به شما کمک کنم.
(صفت) -1 بي شرم. -2 بد زبان ناسزاگوي .
well
جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا