برافکندن
licenseمعنی کلمه برافکندن
معنی واژه برافکندن
bar[']afkandan
to raise
|
برافکندن
مترادف:
1- بر داشتن، كنار گذاشتن
2- پوشاندن
3- از بين بردن، نابود كردن، برانداختن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
407
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
to raise
ترکی
fırlatmak
فرانسوی
lancer
آلمانی
werfen
اسپانیایی
tirar
ایتالیایی
gettare
عربی
رفع | جمع , جمع تبرعات , ربى , نهض , أثار قضية , رفع الستارة , ربى الماشية , رقى , أيقظ , شيد , ضحك , رفع معنوياته , خمر , زور شيكا , زاد المبلغ المراهن عليه , سعل مخرجا البلغم , برز , أنهض , رب , شال , رفع الكأس لإحد , رفع لأعلى , للتمويل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "برافکندن" به معنی پرتاب کردن یا افکندن چیزی به سمت بالا است. در استفاده از این کلمه و نگارش صحیح آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
-
نحو و ساختار جملات:
- این فعل به صورت لازم و متعدی میتواند استفاده شود. به عنوان مثال:
- "او چادر را برافکند."
- "باد برگهای درخت را برافکند."
- این فعل به صورت لازم و متعدی میتواند استفاده شود. به عنوان مثال:
-
صرف و تصریف:
- مانند سایر افعال، این فعل نیز باید با توجه به زمان و شخص تصریف شود.
- مثال:
- حال: من برافکنم، تو برافکنی، او برافکند.
- گذشته: من برافکندم، تو برافکندی، او برافکند.
- مانند سایر افعال، این فعل نیز باید با توجه به زمان و شخص تصریف شود.
-
کاربرد نحوی:
- میتوان از این فعل در جملات توصیفی یا بیانی استفاده کرد.
- مثال: "او سنگ را به سمتی برافکند که هرگز نرفتنش را فراموش نکند."
-
ایجاد جملات ادبی:
- "برافکندن" میتواند در شعر و نثر ادبی نیز به کار رود. استفاده شاعرانه از این فعل میتواند به تصویرسازی کمک کند.
- مثال: "به آسمان خیره شدم و آرزوهایم را برافکندم."
- نکات نگارشی:
- در نگارش، توجه به نقطهگذاری و استفاده صحیح از حروف بزرگ و کوچک اهمیت دارد.
- هنگام نوشتن جملات طولانی و ترکیبی، استفاده از ویرگول برای جداسازی بخشهای مختلف جمله ضروری است.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "برافکندن" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- باد تند درختان را برافکند و برگهایشان را به سوی آسمان پرتاب کرد.
- او با شجاعت تصمیم گرفت که تمام ترسهایش را برافکند و به دنبال رویاهایش برود.
- بعد از طوفان، پیرمرد گفت که زندگی همیشه فرصت دوباره برافکندن و شروعی تازه را به ما میدهد.