بران
licenseمعنی کلمه بران
معنی واژه بران
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | برا، برنده، تيز | ||
متضاد | كند | ||
انگلیسی | trenchant, sharp, ride it | ||
عربی | باتر، حاد، محدد المعالم، فعال، واضح | ||
ترکی | sür onu | ||
فرانسوی | monter dessus | ||
آلمانی | fahr es | ||
اسپانیایی | montarlo | ||
ایتالیایی | cavalcalo | ||
مرتبط | نافذ، قاطع، تیز، سخت، نوک تیز، تند، حاد، هشیار، راندن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بران" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد. در اینجا به چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
در نهایت، مهم است که توجه به ساختار جملات و قواعد نگارشی در استفاده از این کلمه مد نظر قرار گیرد. | ||
واژه | بران | ||
معادل ابجد | 253 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bor[r]an | ||
نوع | صفت | ||
ترکیب | (صفت) ‹برا› | ||
مختصات | (بُ رّ) (ص .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بران | ||
پخش صوت |
برنده قاطع برا . کلمه "بران" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد. در اینجا به چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: معنی کلمه: "بران" معمولاً به معنای "افزودن" یا "بردن" به کار میرود. همچنین میتواند به عنوان صفت نیز استفاده شود. تلفظ و نوشتار: در نوشتار به "بران" نوشته میشود و باید توجه داشت که حروف آن به درستی و با اعرابگذاری مناسب نوشته شود. جایگاه در جمله: "بران" به عنوان فعل یا صفت میتواند در جایگاههای مختلفی در جمله قرار گیرد. مثلاً: صرف و نحو: در صرف فعل، این کلمه باید با توجه به زمان و شخص به درستی صرف شود. مثلاً: در نهایت، مهم است که توجه به ساختار جملات و قواعد نگارشی در استفاده از این کلمه مد نظر قرار گیرد.
برا، برنده، تيز
كند
trenchant, sharp, ride it
باتر، حاد، محدد المعالم، فعال، واضح
sür onu
monter dessus
fahr es
montarlo
cavalcalo
نافذ، قاطع، تیز، سخت، نوک تیز، تند، حاد، هشیار، راندن