برج
licenseمعنی کلمه برج
معنی واژه برج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- شهر، ماه 2- بارو، حصار، حصن، دژ، قلعه 3- كوشك، كاخ، قصر 4- ساختمان چند طبقه، آسمانخراش | ||
متضاد | خرج | ||
انگلیسی | tower, pylon, house, steeple, constellation, month, asterism, pinnacle | ||
عربی | برج، قلعة، حصن، صرح، مبنى مرتفع، حلق، علا، ارتفع، سما، تفوق | ||
ترکی | kule | ||
فرانسوی | la tour | ||
آلمانی | turm | ||
اسپانیایی | torre | ||
ایتالیایی | torre | ||
مرتبط | قلعه بلند بودن، پیل یا تیر برق، شاه تیر، در، خانه، منزل، مسکن، جا، سرای، برج کلیسا، مناره کلیسا، ساختمان بلند، صورت فلکی، مجمع الکواکب، ماه، ماه شمسی، ماه قمری، نشان ستاره، هر چیزی شبیه ستاره، دستهای از ستارگان، روشنایی و نور، اوج، راس، ذروه، منتهی درجه، قله نوک تیز | ||
واژه | برج | ||
معادل ابجد | 205 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | borj | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: اَبْراج] | ||
مختصات | (فروردین ) | ||
آواشناسی | barj | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی برج | ||
پخش صوت |
خرجهاي غير ضروري
ساختمان وبناي بلند
ساختمان وبناي بلند
1- شهر، ماه
2- بارو، حصار، حصن، دژ، قلعه
3- كوشك، كاخ، قصر
4- ساختمان چند طبقه، آسمانخراش
خرج
tower, pylon, house, steeple, constellation, month, asterism, pinnacle
برج، قلعة، حصن، صرح، مبنى مرتفع، حلق، علا، ارتفع، سما، تفوق
kule
la tour
turm
torre
torre
قلعه بلند بودن، پیل یا تیر برق، شاه تیر، در، خانه، منزل، مسکن، جا، سرای، برج کلیسا، مناره کلیسا، ساختمان بلند، صورت فلکی، مجمع الکواکب، ماه، ماه شمسی، ماه قمری، نشان ستاره، هر چیزی شبیه ستاره، دستهای از ستارگان، روشنایی و نور، اوج، راس، ذروه، منتهی درجه، قله نوک تیز