برف
licenseمعنی کلمه برف
معنی واژه برف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ثلج، بشك، فنجا | ||
متضاد | باران، تگرگ | ||
انگلیسی | snow, hydrometeor | ||
عربی | ثلج، تساقط الثلج، جليد، كوكايين، شىء كالثلج، غطى بالثلج، الثلج | ||
ترکی | kar | ||
فرانسوی | neige | ||
آلمانی | schnee | ||
اسپانیایی | nieve | ||
ایتالیایی | nevicare | ||
مرتبط | تگرگ، وجود بخاراب در هوا، باران | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "برف" یکی از اساسیترین واژهها در زبان فارسی است و به معنای دانههای یخ میباشد که در هنگام بارش از آسمان میافتد. در زیر چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه بیان میشود:
با توجه به این نکات، میتوان به درستی از کلمه "برف" در جملات و نوشتهها استفاده کرد. | ||
واژه | برف | ||
معادل ابجد | 282 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | barf | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: varf] ‹ورف› | ||
مختصات | (بَ) [ په . ] ( اِ.) | ||
آواشناسی | barf | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی برف | ||
پخش صوت |
دانه هاي سفيد مانند پنبه که در سرماي زمستان از آسمان کلمه "برف" یکی از اساسیترین واژهها در زبان فارسی است و به معنای دانههای یخ میباشد که در هنگام بارش از آسمان میافتد. در زیر چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه بیان میشود: حروف بزرگ و کوچک: "برف" باید با حرف کوچک "ب" نوشته شود، مگر اینکه در ابتدای جمله قرار گیرد. نقطهگذاری: استفاده از "برف" در جملات نیاز به رعایت قواعد نقطهگذاری دارد. مثلاً در صورتی که در انتهای جمله باشد، باید نقطه گذاشته شود. استفادههای ترکیبی: "برف" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود. به عنوان مثال: جملات توصیفی: در جملات توصیفی میتوان از صفات برای توصیف برف استفاده کرد: با توجه به این نکات، میتوان به درستی از کلمه "برف" در جملات و نوشتهها استفاده کرد.
بزمين آيد
ثلج، بشك، فنجا
باران، تگرگ
snow, hydrometeor
ثلج، تساقط الثلج، جليد، كوكايين، شىء كالثلج، غطى بالثلج، الثلج
kar
neige
schnee
nieve
nevicare
تگرگ، وجود بخاراب در هوا، باران