بزه
licenseمعنی کلمه بزه
معنی واژه بزه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اثم، خطا، خطيئه، ذنب، گناه، معصيت | ||
متضاد | ثواب 1- تقصير، جرم، جنايت 2- حيف، جور، ستم | ||
انگلیسی | crime, misdemeanor, offense, felony, sin, guilt, misdeed, misdemeanour | ||
عربی | جريمة، جناية، إجرام، الجريمة المرتكبة، ذنب، عمل أحمق | ||
ترکی | kuzu | ||
فرانسوی | agneau | ||
آلمانی | lamm | ||
اسپانیایی | cordero | ||
ایتالیایی | agnello | ||
مرتبط | جنایت، جرم، گناه، تبه کاری، تقصیر، تخطی از قانون، حمله، توهین، اهانت، تجاوز، شرارت، بدکاری، معصیت، خطا، حرج، عیب، مجرمیت، بدکرداری، خلاف، سوء عمل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بزه" در زبان فارسی به معنای "جرم" یا "خطا" است و در متون ادبی و حقوقی کاربرد دارد. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به موارد زیر مفید است:
در نهایت، در نوشتار خود سعی کنید از کلمه "بزه" به هیچ وجه در زمینههای نامناسب یا غیررسمی استفاده نکنید، چرا که این کلمه بار حقوقی دارد و باید با احتیاط به کار رود. | ||
واژه | بزه | ||
معادل ابجد | 14 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (بِ زِ) [ په . ] ( اِ.) | ||
آواشناسی | beze | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بزه | ||
پخش صوت |
خطا،جرم کلمه "بزه" در زبان فارسی به معنای "جرم" یا "خطا" است و در متون ادبی و حقوقی کاربرد دارد. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به موارد زیر مفید است: نقطهگذاری: اگر "بزه" در انتهای جمله قرار گیرد، باید پس از آن نقطهگذاری مناسب صورت گیرد. به عنوان مثال: "بزههای اجتماعی باید شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند." استفاده صحیح: هنگام استفاده از "بزه" باید توجه شود که در متون حقوقی و قضائی این کلمه به طور خاص معانی خاصی دارد که از بار معنایی و قانونی برخوردار است. معنی و سیاق: باید دقت شود که کلمه در سیاق مناسب خود قرار گیرد. به عنوان مثال، "بزهکاری" به معنای انجام بزه است و باید در موارد مناسب استفاده شود. ترکیبها: این کلمه معمولاً با کلمات دیگر ترکیب میشود، مثلاً "بزهکار"، "بزهکاری"، و "بزهزدایی". توجه به دقت در این ترکیبات میتواند معانی دقیقتری را القا کند. در نهایت، در نوشتار خود سعی کنید از کلمه "بزه" به هیچ وجه در زمینههای نامناسب یا غیررسمی استفاده نکنید، چرا که این کلمه بار حقوقی دارد و باید با احتیاط به کار رود.
1- اثم، خطا، خطيئه، ذنب، گناه، معصيت
ثواب
1- تقصير، جرم، جنايت
2- حيف، جور، ستم
crime, misdemeanor, offense, felony, sin, guilt, misdeed, misdemeanour
جريمة، جناية، إجرام، الجريمة المرتكبة، ذنب، عمل أحمق
kuzu
agneau
lamm
cordero
agnello
جنایت، جرم، گناه، تبه کاری، تقصیر، تخطی از قانون، حمله، توهین، اهانت، تجاوز، شرارت، بدکاری، معصیت، خطا، حرج، عیب، مجرمیت، بدکرداری، خلاف، سوء عمل