بسته
licenseمعنی کلمه بسته
معنی واژه بسته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اسم، قفل، مقفل، محدود، محصور، مسدود ، دلمه، لخته، منعقد ، منجمد، يخزده، گرفته ، مقيد ، جعبه، محموله، ملفوفه ، بند، عدل ، ، بستگي، تابع، منوط، وابسته ، افسونشده، عنين ، تعطيل | ||
متضاد | باز آزاد، باز، نامحدود باز باز | ||
انگلیسی | package, packet, pack, bundle, parcel, stack, fardel, trusser, wisp, closed, shut, bound, barred, frozen, pent, solid, connected | ||
عربی | مغلق | ||
ترکی | kapalı | ||
فرانسوی | fermé | ||
آلمانی | geschlossen | ||
اسپانیایی | cerrado | ||
ایتالیایی | chiuso | ||
مرتبط | بستهبندی کردن، قوطی، بسته کوچک، یک بسته، کوله پشتی، بقچه، دسته، گروه، بخش، قسمت، گره، جزئي از یك کل، پشته، دودکش، توده، خرمن، بار، کوله بار، چوب بست زننده، بشکه ساز، حلقه، بقچه کوچک، بقچهبندی، جاروب کوچک، محرمانه، فراز، موظف، مقید، اماده رفتن، منتسب، باقید و بند بسته شده، یخ زده، سرمازده، منجمد یا یخ زده، بی حرکت، محکم، جامد، سخت، خالص، توپر، متصل، مرتبط، مربوط، پیوسته، بستن | ||
واژه | بسته | ||
معادل ابجد | 467 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | baste | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت مفعولی) [پهلوی: bastak] | ||
مختصات | (بَ تِ) (ص مف .) | ||
آواشناسی | baste | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بسته | ||
پخش صوت |
جلوگيري شده ،مسدود،منجمد
اسم، قفل، مقفل، محدود، محصور، مسدود ، دلمه، لخته، منعقد ، منجمد، يخزده، گرفته ، مقيد ، جعبه، محموله، ملفوفه ، بند، عدل ، ، بستگي، تابع، منوط، وابسته ، افسونشده، عنين ، تعطيل
باز آزاد، باز، نامحدود باز باز
package, packet, pack, bundle, parcel, stack, fardel, trusser, wisp, closed, shut, bound, barred, frozen, pent, solid, connected
مغلق
kapalı
fermé
geschlossen
cerrado
chiuso
بستهبندی کردن، قوطی، بسته کوچک، یک بسته، کوله پشتی، بقچه، دسته، گروه، بخش، قسمت، گره، جزئي از یك کل، پشته، دودکش، توده، خرمن، بار، کوله بار، چوب بست زننده، بشکه ساز، حلقه، بقچه کوچک، بقچهبندی، جاروب کوچک، محرمانه، فراز، موظف، مقید، اماده رفتن، منتسب، باقید و بند بسته شده، یخ زده، سرمازده، منجمد یا یخ زده، بی حرکت، محکم، جامد، سخت، خالص، توپر، متصل، مرتبط، مربوط، پیوسته، بستن