بطلان
licenseمعنی کلمه بطلان
معنی واژه بطلان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ابطال، رد، نفي، نقض | ||
متضاد | اثبات، تاييد 1- پوچي، هيچ 2- باطل شدن، ضايع شدن، فاسد شدن 3- از كار افتادن | ||
انگلیسی | invalidity,nullity,defeasance | ||
عربی | عدم صحة، فساد، واهن، بطلان | ||
ترکی | geçersiz | ||
فرانسوی | vide | ||
آلمانی | leere | ||
اسپانیایی | vacío | ||
ایتالیایی | vuoto | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بطلان" به معنای عدم اعتبار یا بیاعتباری است و در متون حقوقی و ادبی به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نوشتار فارسی، توجه به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بطلان" به صورت صحیح و مؤثر در نگارشهای خود استفاده کنید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال از کلمه "بطلان" در جملات مختلف آورده شده است:
اگر سوال یا درخواست دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم! | ||
واژه | بطلان | ||
معادل ابجد | 92 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | botlān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (بُ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | botlAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بطلان | ||
پخش صوت |
- 1 بيهودگي - 2 ناچيزگي کلمه "بطلان" به معنای عدم اعتبار یا بیاعتباری است و در متون حقوقی و ادبی به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نوشتار فارسی، توجه به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است: نحوه نوشته: کلمه "بطلان" باید به همین شکل نوشته شود و از هیچگونه تغییراتی در آن جلوگیری شود. جایگاه کلمه: "بطلان" معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا صفت به کار رود. به عنوان مثال: ترکیب با دیگر کلمات: این کلمه میتواند با دیگر عناصر زبان ترکیب شود، مانند: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بطلان" به صورت صحیح و مؤثر در نگارشهای خود استفاده کنید. البته! در اینجا چند مثال از کلمه "بطلان" در جملات مختلف آورده شده است: مدارک ارائهشده توسط متهم به دلیل عدم صحت، باعث بطلان ادعای او شد. بطلان قرارداد به دلیل عدم رعایت شرایط قانونی، موجب خسارتهای زیادی برای طرفین گردید. در دادگاه، وکیل از شاهدان خواست تا بر بطلان شهادتها تأکید کنند. بطلان مجوزهای صادر شده به دلیل تخلفات مالی، سازمان را با چالشهای جدی روبرو کرد. اگر سوال یا درخواست دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
- 3 از ميان رفتن زدايش
-1 (مصدر) باطل شدن فاسد شدن ضايع
شدن بيهوده گشتن . -2 از کار افتادن .
-3 (اسم) فساد باطل شدگي . -4 نادرستي
نا چيزي : (در بطلان اين قضيه شکي نيست.)
-5 سقوط حکم . يا بطلان شهوت . از ميان
رفتن شهوت نقصان شهوت . يا بطلان مطلق.
در مورديست که هم اشخاص ذينفع و هم ديگران
حق اعتراض بدان داشته باشند مقابل
بطلان نسبي . توضيح تراضي طرفين در مورد
بطلان مطلق امکان ندارد . يا بطلان نسبي.
در مورديست که فقط اشخاص ذينفع حق اعتراض
داشته باشند مقابل بطلان مطلق . توضيح
درين مورد طرفين ميتوانند تراضي نمايند .
ناچيز شدن،باطل شدن
1- ابطال، رد، نفي، نقض
اثبات، تاييد
1- پوچي، هيچ
2- باطل شدن، ضايع شدن، فاسد شدن
3- از كار افتادن
invalidity,nullity,defeasance
عدم صحة، فساد، واهن، بطلان
geçersiz
vide
leere
vacío
vuoto