بعید
licenseمعنی کلمه بعید
معنی واژه بعید
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- پرت، دور، دورافتاده، متباعد | ||
| متضاد | نزديك، قريب 1- بيگانه 2- نامحتمل، غيرمحتمل، مستبعد 3- باورنكردني، دورازذهن، دور از انتظار 4- خلاف، ناروا | ||
| انگلیسی | unlikely, remote, far, farfetched, unseemly | ||
| عربی | بعيد، بعيد الإحتمال، بغيض، من غير المرجح | ||
| ترکی | olası olmayan | ||
| فرانسوی | peu probable | ||
| آلمانی | unwahrscheinlich | ||
| اسپانیایی | improbable | ||
| ایتالیایی | improbabile | ||
| مرتبط | غیر محتمل، غیر جذاب، قابل اعتراض، دور دست، جزئي، کم، شبیه بعید، نا زیبا، بد منظر، نا شایسته | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بعید" در زبان فارسی به معنای دور، دور از واقعیت یا احتمال کم استفاده می‌شود. در نگارش و قواعد زبان فارسی، به نکات زیر درباره این کلمه توجه کنید:
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "بعید" به درستی در جملات فارسی استفاده کنید. | ||
| واژه | بعید | ||
| معادل ابجد | 86 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | ba'id | ||
| نقش دستوری | صفت | ||
| ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
| مختصات | (بَ) [ ع . ] (ص .) | ||
| آواشناسی | ba'id | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی بعید | ||
| پخش صوت | |||
دور کلمه "بعید" در زبان فارسی به معنای دور، دور از واقعیت یا احتمال کم استفاده می‌شود. در نگارش و قواعد زبان فارسی، به نکات زیر درباره این کلمه توجه کنید: نویسه‌نگاری: "بعید" به صورت صحیح با حرف "ب" و "ع" و "ی" و "د" نوشته می‌شود و هیچکدام از حروف آن حذف یا جابه‌جا نمی‌شوند. نقش کلمه: "بعید" می‌تواند به عنوان صفت به کار رود. مثلاً: «این نتیجه بعید است.» استفاده از پیشوندها و پسوندها: جملات شرطی و نسبی: "بعید" معمولاً در جملات شرطی یا نسبی به کار می‌رود: با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "بعید" به درستی در جملات فارسی استفاده کنید.
1- پرت، دور، دورافتاده، متباعد
نزديك، قريب
1- بيگانه
2- نامحتمل، غيرمحتمل، مستبعد
3- باورنكردني، دورازذهن، دور از انتظار
4- خلاف، ناروا
unlikely, remote, far, farfetched, unseemly
بعيد، بعيد الإحتمال، بغيض، من غير المرجح
olası olmayan
peu probable
unwahrscheinlich
improbable
improbabile
غیر محتمل، غیر جذاب، قابل اعتراض، دور دست، جزئي، کم، شبیه بعید، نا زیبا، بد منظر، نا شایسته
