بغلی
licenseمعنی کلمه بغلی
معنی واژه بغلی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- بغلدستي، پهلويي، كناري 3- آمخته به بغل شدن 4- شيشهشراب (كوچك ومستطيلي) 5- نوعي قطع كتاب | ||
انگلیسی | axillary, baghi | ||
عربی | إبطي، واقع عند إبط النبات | ||
ترکی | sarılmak | ||
فرانسوی | un câlin | ||
آلمانی | eine umarmung | ||
اسپانیایی | un abrazo | ||
ایتالیایی | un abbraccio | ||
مرتبط | مربوط به زیر بغل، بغل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بغلی" در زبان فارسی به معنای همسایه یا نزدیک به کسی، به ویژه در معنای مکانی، استفاده میشود. این کلمه معمولاً به عنوان صفت برای توصیف چیزی که کنار یا مجاور چیزی دیگر قرار دارد، به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و کاربردی مربوط به این کلمه پرداخته میشود:
به طور کلی، کلمه "بغلی" یک صفت ساده در زبان فارسی است که به راحتی در جملات متنوع قابل استفاده است. | ||
واژه | بغلی | ||
معادل ابجد | 1042 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | baqali | ||
نوع | صفت | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به بغل) | ||
مختصات | (بَ غَ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | baqali | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بغلی | ||
پخش صوت |
منسوب به را ء س البغل يهودي .يا کلمه "بغلی" در زبان فارسی به معنای همسایه یا نزدیک به کسی، به ویژه در معنای مکانی، استفاده میشود. این کلمه معمولاً به عنوان صفت برای توصیف چیزی که کنار یا مجاور چیزی دیگر قرار دارد، به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و کاربردی مربوط به این کلمه پرداخته میشود: نوشتار: جایگاه: جمع: نکات معنایی: به طور کلی، کلمه "بغلی" یک صفت ساده در زبان فارسی است که به راحتی در جملات متنوع قابل استفاده است.
در هم بغلي.در هم ايراني منسوب به را ء س
البغل .
(صفت) -1 هر چيز که بتوان در زير بغل جاي
داد از : دفتر و کتاب و غيره . -2 هر
چيز خرد و کوچک . -3 بطري کوچک (مشروب).
-4 بيماريي است شتران را که ران را بشکم
مالند . -5 شيشه ء کوچک پهن که در آن آب
ليمو و جز آن کنند . -6 نوعي از جرس . -7
زنگ کر و کم صدا . -8 مقدار غله اي که در
زير يک بغل جا ميگيرد و بعنوان قسمتي از
حق نجاري و حق آهنگري به نجار و آهنگر ده
و قريه ميرسد.در سال 8 -1327 ه ش .(1949 م.)
اين مقدار به خرمن 5 من تبريز گندم و 5 من
تبريز جو مصالحه شد. -9 فندي در کشتي گيري
يکي از فنون کشتي -10 (اصطلاح هندوستان)
قرآن کوچکي که بسفر در بغل دارند .
1-صفت
2- بغلدستي، پهلويي، كناري
3- آمخته به بغل شدن
4- شيشهشراب (كوچك ومستطيلي)
5- نوعي قطع كتاب
axillary, baghi
إبطي، واقع عند إبط النبات
sarılmak
un câlin
eine umarmung
un abrazo
un abbraccio
مربوط به زیر بغل، بغل