بقاعده
licenseمعنی کلمه بقاعده
معنی واژه بقاعده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | درست، طبققاعده، مرتب، منظم | ||
متضاد | بيقاعده نامرتب، نامنظم | ||
انگلیسی | as a rule | ||
عربی | كقاعدة | ||
ترکی | kural olarak | ||
فرانسوی | comme règle | ||
آلمانی | als regel | ||
اسپانیایی | como una regla | ||
ایتالیایی | di regola | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بقاعده" به معنای "بر اساس قاعده" یا "با رعایت قاعده" به کار میرود. برای نوشتن این کلمه و استفاده صحیح از آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
در نهایت، دقت به معنی و مفهوم کلمات و صرف زمان برای مطالعه آنها میتواند به بهبود مهارتهای نگارشی شما کمک شایانی کند. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بقاعده" در جملات آورده شده است:
امیدوارم این مثالها برای شما مفید باشد! | ||
واژه | بقاعده | ||
معادل ابجد | 182 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نقش دستوری | قید | ||
آواشناسی | beqA'ede | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بقاعده | ||
پخش صوت |
بترتيب و با نظم و موافق ترتيب و انتظام و موافق کلمه "بقاعده" به معنای "بر اساس قاعده" یا "با رعایت قاعده" به کار میرود. برای نوشتن این کلمه و استفاده صحیح از آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوۀ نوشتن: "بقاعده" به صورت جداگانه نمینویسیم. این کلمه به صورت یک کلمه واحد نوشته میشود. جایگاه کاربرد: میتوان از "بقاعده" در جملات رسمی و غیررسمی استفاده کرد. اما بهتر است در نوشتارهای رسمی و علمی بیشتر به کار رود. نکات نگارشی: در نهایت، دقت به معنی و مفهوم کلمات و صرف زمان برای مطالعه آنها میتواند به بهبود مهارتهای نگارشی شما کمک شایانی کند. البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بقاعده" در جملات آورده شده است: کتابهای درسی باید بهصورت بقاعده و منظم مطالعه شوند تا دانشآموزان بهترین نتیجه را بگیرند. تیم فوتبال با رعایت تمرینات بقاعده به پیشرفت خوبی دست یافت و در مسابقات موفق بود. برای داشتن یک زندگی سالم، رعایت تغذیه بقاعده و ورزش روزانه ضروری است. نظم و انضباط بقاعده در محل کار به افزایش بهرهوری و کاهش استرس کمک میکند. امیدوارم این مثالها برای شما مفید باشد!
قاعده و قانون
درست، طبققاعده، مرتب، منظم
بيقاعده نامرتب، نامنظم
as a rule
كقاعدة
kural olarak
comme règle
als regel
como una regla
di regola