بلا
licenseمعنی کلمه بلا
معنی واژه بلا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بدون، بي | ||
متضاد | پخمه سادهلوح | ||
انگلیسی | blah | ||
عربی | بلاه | ||
ترکی | falan | ||
فرانسوی | blabla | ||
آلمانی | bla | ||
اسپانیایی | paja | ||
ایتالیایی | bla | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بلا" در زبان فارسی به معنای مصیبت، مشکل یا آفت است و در نوشتار و گفتار میتواند کاربردهای مختلفی داشته باشد. در زیر به برخی از نکات نگارشی و کاربردی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوان در نوشتار خود از کلمه "بلا" به طور مؤثر و مناسب استفاده کرد. اگر سوال خاصتری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | بلا | ||
معادل ابجد | 33 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | belā | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (پیشوند) [عربی] | ||
مختصات | (بِ) [ ع . ] (پیش .) | ||
آواشناسی | balA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بلا | ||
پخش صوت |
بي بدون . توضيح -1 اين کلمه برسر کلمه "بلا" در زبان فارسی به معنای مصیبت، مشکل یا آفت است و در نوشتار و گفتار میتواند کاربردهای مختلفی داشته باشد. در زیر به برخی از نکات نگارشی و کاربردی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: استخدام کلمه: "بلا" معمولاً به تنهایی به کار میرود، اما ممکن است در ترکیب با دیگر کلمات نیز استفاده شود؛ مانند "بلاهای طبیعی" یا "بلاهای اجتماعی". تطابق در جمع: زمانی که بخواهید از "بلا" به صورت جمع استفاده کنید، به "بلاها" تغییر میکند: مثلاً "بلاهای زندگی". قافیه و صدا: در شعر و ادب فارسی، کلمه "بلا" ممکن است به عنوان قافیه یا کلمهای زیبا برای ایجاد تصاویر ذهنی استفاده شود. تطابق با صفتها: میتوان از صفاتی مانند "سنگین"، "کم"، "زیاد" در کنار "بلا" استفاده کرد: مثلاً "بلاهای سنگین" یا "بلاهای ناگوار". نقطهگذاری: در جملاتی که "بلا" در آنها استفاده میشود، رعایت نقطهگذاری مناسب بسیار اهمیت دارد؛ به عنوان مثال: "بلا، آفتی است که به صورت ناگهانی به انسانها روی میآورد." با رعایت این نکات میتوان در نوشتار خود از کلمه "بلا" به طور مؤثر و مناسب استفاده کرد. اگر سوال خاصتری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم.
اسما و مصادر عربي در آيد مانند : بلا
ترديد بلا تشبيه بلا توقف بلا جهت
بلا خلاف بلا شبهه بلا شک بلاعوض
بلا فايده . ايرانيان گاه آنرا برسر
اسماي فارسي در آورند : بلا درنگ و آن
فصيح نيست. توضيح -2 براي ترکيبات مسبوق
به (بلا)
(اسم) -1 آزمايش آزمون امتحان .
-2 سختي گرفتاري رنج. -3 مصيبت آفت.
-4 بدبختي که بدون انتظار و بي سبب بر
کسي وارد آيد . -5 ظلم و ستم . -6 بسيار
زرنگ محيل حيله گر. يا بلا ء ي آسماني.
آفت بزرگ ناگهاني . يا بلا ء ي جان . -1
آنکه يا آنچه موجب مزاحمت است . -2 معشوق
محبوب . يا بلا ء ي سياه . -1 فتنه آشوب .
-2 رنج گزند محنت . -2 تعدي جور
آزار . -4 تشويش پريشاني . يا بلا ء بسر
کسي آوردن . کسي را گرفتار زحمت کردن .
يا خوردن بلا ء به ... اصابت بلا به ...:
(بلات بخورد بجانم .)
بدون، بي
پخمه سادهلوح
blah
بلاه
falan
blabla
bla
paja
bla