بلبل
licenseمعنی کلمه بلبل
معنی واژه بلبل
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- عندليب، هزار، هزارآوا، هزاردستان، شبخوان، شباهنگ | ||
| متضاد | زاغ، زغن 1- روان 2- پرحرف | ||
| انگلیسی | nightingale, Philomel | ||
| عربی | عندليب، هزار، العندليب | ||
| ترکی | bülbül | ||
| فرانسوی | rossignol | ||
| آلمانی | nachtigall | ||
| اسپانیایی | ruiseñor | ||
| ایتالیایی | usignolo | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بلبل» در زبان فارسی، به عنوان یک اسم خاص و نادرست به کار نمی‌رود و معمولاً به معنای «پرنده‌ای خوش‌خوان» استفاده می‌شود. در ادامه، به برخی از قواعد نگارشی و استفاده‌های این کلمه اشاره می‌کنم:
با رعایت این نکات می‌توان از کلمه «بلبل» به نحو احسن در نوشتار و گفتار خود بهره برد. | ||
| واژه | بلبل | ||
| معادل ابجد | 64 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | bolbol | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) | ||
| مختصات | (بُ بُ) ( اِ.) | ||
| آواشناسی | bolbol | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی بلبل | ||
| پخش صوت | |||
پارسي تازي شده بلبل هزار دستان کلمه «بلبل» در زبان فارسی، به عنوان یک اسم خاص و نادرست به کار نمی‌رود و معمولاً به معنای «پرنده‌ای خوش‌خوان» استفاده می‌شود. در ادامه، به برخی از قواعد نگارشی و استفاده‌های این کلمه اشاره می‌کنم: نوشتن صحیح: کلمه «بلبل» باید به همین شکل نوشته شود و از نوشتن آن با حروف بزرگ یا شکل‌های دیگر پرهیز شود. جنس و عدد: کلمه «بلبل» مؤنث است و در حالت جمع به صورت «بلبل‌ها» استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "بلبل‌ها در بهار آواز می‌خوانند." استفاده در ادبیات: این کلمه در ادبیات فارسی به وفور یافت می‌شود و نمادی از عشق و زیبایی است. به عنوان مثال در اشعار حافظ و سعدی. حالت نعت: می‌توان از کلمه «بلبل» به عنوان صفت نیز استفاده کرد. برای مثال: "آواز بلبل دلنواز است." معنی مجازی: در برخی مواقع، «بلبل» به معنای شخصی خوش‌صدا یا شاعر نیز به کار می‌رود. با رعایت این نکات می‌توان از کلمه «بلبل» به نحو احسن در نوشتار و گفتار خود بهره برد.
هزار آوا
هزار آوا زشاخ گل سرايان -
هميشه مهر ايشان را ستايان
1- عندليب، هزار، هزارآوا، هزاردستان، شبخوان، شباهنگ
زاغ، زغن
1- روان
2- پرحرف
nightingale, Philomel
عندليب، هزار، العندليب
bülbül
rossignol
nachtigall
ruiseñor
usignolo
