بلندی
licenseمعنی کلمه بلندی
معنی واژه بلندی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ارتفاع، اوج، علو 2- رفعت 3- سربالايي، فراز 4- قدر | ||
متضاد | پستي، حضيض، سفل، كوتاهي 1- رسايي، شدت 2- طول، درازي 3- ارزش، اعتبار 4- طولاني بودن | ||
انگلیسی | height, looming, elevation, lift, altitude, eminence, exaltation, eminency, sublimity, supremacy, toft, long | ||
عربی | ارتفاع، قمة، طول القامة، أعالي، أرض مرتفعة، رقم قياسي، شموخ، فوق البحر | ||
ترکی | yükseklik | ||
فرانسوی | hauteur | ||
آلمانی | höhe | ||
اسپانیایی | altura | ||
ایتالیایی | altezza | ||
مرتبط | ارتفاعات، آسمان، ترفیع، جای بلند و برامدگی، بالابری، اسانسور، سرقت، پیشرفت، مقام رفیع، برجستگی، مقام، عالیجناب، تعالی، تجلیل، تمجید، بزرگی، جاه، افراشتگی، علو مقام، برتری، تفوق، سبقت، عرصه خانه ومتعلقات ان، خانه رعیتی، پشته، تپه کوچک، بلند | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بلندی" در زبان فارسی یک اسم و صفت است که به معنی ارتفاع یا درجات زیاد در یک موضوع خاص مورد استفاده قرار میگیرد. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه را به شرح زیر میتوان بیان کرد:
در استفاده صحیح از کلمه "بلندی"، توجه به ساختار جملات و تطابق آن با متن کلی مهم است. | ||
واژه | بلندی | ||
معادل ابجد | 96 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | bolandi | ||
نوع | صفت | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) [مقابلِ کوتاهی و پستی] | ||
مختصات | ( ~.) | ||
آواشناسی | bolandi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بلندی | ||
پخش صوت |
- 1 علو بالايي مقابل پستي کلمه "بلندی" در زبان فارسی یک اسم و صفت است که به معنی ارتفاع یا درجات زیاد در یک موضوع خاص مورد استفاده قرار میگیرد. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه را به شرح زیر میتوان بیان کرد: نشانههای کلمه: "بلندی" از ریشه "بلند" به معنای ارتفاع و بلند بودن ساخته شده است. مثالها: جنس و شمار: ترکیبات لفظی: قواعد نگارشی: در استفاده صحیح از کلمه "بلندی"، توجه به ساختار جملات و تطابق آن با متن کلی مهم است.
کوتاهي . - 2 ارتفاع - 3 درازي طول .
- 4 بزرگي عظمت .
- 5 (اسم) قله (کوه) .
- 6 نجد مقابل غور .
- 7 اوج و ذروه . يا بلندي طاق .
خيز (در ساختمان) .
1- ارتفاع، اوج، علو
2- رفعت
3- سربالايي، فراز
4- قدر
پستي، حضيض، سفل، كوتاهي
1- رسايي، شدت
2- طول، درازي
3- ارزش، اعتبار
4- طولاني بودن
height, looming, elevation, lift, altitude, eminence, exaltation, eminency, sublimity, supremacy, toft, long
ارتفاع، قمة، طول القامة، أعالي، أرض مرتفعة، رقم قياسي، شموخ، فوق البحر
yükseklik
hauteur
höhe
altura
altezza
ارتفاعات، آسمان، ترفیع، جای بلند و برامدگی، بالابری، اسانسور، سرقت، پیشرفت، مقام رفیع، برجستگی، مقام، عالیجناب، تعالی، تجلیل، تمجید، بزرگی، جاه، افراشتگی، علو مقام، برتری، تفوق، سبقت، عرصه خانه ومتعلقات ان، خانه رعیتی، پشته، تپه کوچک، بلند