بی رحم
license
98
1667
100
معنی کلمه بی رحم
معنی واژه بی رحم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cruel, merciless, brutal, brute, relentless, pitiless, atrocious, unmerciful, uncharitable, bloodthirsty, unrelenting, butcherly, dispiteous, truculent, stony-hearted | ||
عربی | قاس، صلب، وحشي، فظ | ||
مرتبط | ظالمانه، ظالم، ستمگر، بیدادگر، ستمکار، وحشی، حیوان صفت، شهوانی، جانور خوی، خشن، سبع، بی خرد، بی ترحم، کینه توز، نفرت اور، سفاک، با شرارت بی پایان، ژیان، نامهربان، جبار، سخت گیر در قضاوت، بی سخاوت، بی گذشت، خونخوار، خون اشام، خونریز، تشنه بخون، بی امان، سخت گیر، نرم نشدنی، تسلیم نشدنی، قصاب وار، قصی القلب، سنگ دل | ||
واژه | بی رحم | ||
معادل ابجد | 260 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
مختصات | (رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بی رحم | ||
پخش صوت |
سنگدل
سنگدل
cruel, merciless, brutal, brute, relentless, pitiless, atrocious, unmerciful, uncharitable, bloodthirsty, unrelenting, butcherly, dispiteous, truculent, stony-hearted
قاس، صلب، وحشي، فظ
ظالمانه، ظالم، ستمگر، بیدادگر، ستمکار، وحشی، حیوان صفت، شهوانی، جانور خوی، خشن، سبع، بی خرد، بی ترحم، کینه توز، نفرت اور، سفاک، با شرارت بی پایان، ژیان، نامهربان، جبار، سخت گیر در قضاوت، بی سخاوت، بی گذشت، خونخوار، خون اشام، خونریز، تشنه بخون، بی امان، سخت گیر، نرم نشدنی، تسلیم نشدنی، قصاب وار، قصی القلب، سنگ دل