آله
licenseمعنی کلمه آله
معنی واژه آله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- شاهين، عقاب 2- سنبلالطيب | ||
انگلیسی | allah | ||
عربی | الله | ||
ترکی | tanrı | ||
فرانسوی | dieu | ||
آلمانی | gott | ||
اسپانیایی | dios | ||
ایتالیایی | dio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آله" در زبان فارسی به معنی ابزار یا وسیله است و در متون ادبی و علمی کاربرد دارد. در استفاده از این کلمه و قواعد نگارشی مربوط به آن، چند نکته را باید در نظر گرفت:
با رعایت این نکات نگارشی، میتوانید کلمه "آله" را به درستی در متون خود به کار ببرید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "آله" در جمله آورده شده است:
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید! | ||
واژه | آله | ||
معادل ابجد | 36 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'āle | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) (زیستشناسی) | ||
مختصات | (لُ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | 'Ale | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آله | ||
پخش صوت |
- 1 ابزار - 2 مايه - 3 اندام - 4 زين و کلمه "آله" در زبان فارسی به معنی ابزار یا وسیله است و در متون ادبی و علمی کاربرد دارد. در استفاده از این کلمه و قواعد نگارشی مربوط به آن، چند نکته را باید در نظر گرفت: قالب نوشتاری: "آله" به عنوان یک اسم خاص، باید با حرف اول بزرگ شروع شود اگر در ابتدای جمله یا عنوان به کار رود. به عنوان مثال: "آله موسیقی یکی از ابزارهای هنری است." نوع و جنس: "آله" معمولاً به عنوان اسم مؤنث به کار میرود. بنابراین، در جملهها باید به ضمایر و صفات مؤنث توجه کنید. به عنوان مثال: "این آله زیبا و کارآمد است." ترکیبها و جملات: میتوان "آله" را با سایر واژهها ترکیب کرد. به عنوان مثال: "آله موسیقی" یا "آله کار". نقطهگذاری: پس از استفاده از "آله" باید نکات مربوط به نقطهگذاری را رعایت کرد. اگر کلمه در وسط جمله باشد، باید از فاصله و علامتهای نگارشی مانند ویرگول و نقطه استفاده کرد. با رعایت این نکات نگارشی، میتوانید کلمه "آله" را به درستی در متون خود به کار ببرید. البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "آله" در جمله آورده شده است: اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!
برگ - 5 زهار - 6 گاهوک (تابوت)
(اسم) - 1 عقاب شاهين .
- 2 پرنده ايست از دسته ء شکاريان روزانه
داراي قدي متوسط و سري کشيده و منقار و
پنجه هاي نسبه ضعيف .
1- شاهين، عقاب
2- سنبلالطيب
allah
الله
tanrı
dieu
gott
dios
dio