بی فکر
licenseمعنی کلمه بی فکر
معنی واژه بی فکر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | mindless, thoughtless, inconsiderate, insensate, giddy-brained, giddy-headed, harum-scarum, light-headed, light-minded | ||
عربی | الطائش | ||
مرتبط | بی ملاحظه، ناشی از بی فکری، لا قید، بی پروا، سهل انگار، بی معنی، بی عاطفه، بی حس، بی حال، لا ابالی، هردمبیل، بی قید، سبک سر، گیج، حواس پرت، سبک مغز، خل، سبک، خوش گذران | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بیفکر" در زبان فارسی به معنای "بدون فکر" یا "فاقد تفکر" استفاده میشود. در نگارش و بهکارگیری این کلمه، توجه به چند نکتهی قواعدی و نگارشی حائز اهمیت است:
با رعایت این نکات میتوان بهدرستی از کلمه "بیفکر" در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | بی فکر | ||
معادل ابجد | 312 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بی فکر | ||
پخش صوت |
بي انديشه ، لا ابالي کلمه "بیفکر" در زبان فارسی به معنای "بدون فکر" یا "فاقد تفکر" استفاده میشود. در نگارش و بهکارگیری این کلمه، توجه به چند نکتهی قواعدی و نگارشی حائز اهمیت است: نحوهی نوشتن: کلمه به صورت "بیفکر" نوشته میشود که شامل فاصلهای با حرف اول (بی) و یک خط تیره (ـ) است. خط تیره نشاندهندهی اتصال دو جزء کلمه است. معنی و کاربرد: "بیفکر" معمولاً به معنای بیتوجهی به عواقب، نداشتن عقل و یا عدم تفکر در موضوعی خاص به کار میرود. این کلمه ممکن است بار منفی داشته باشد و به نوعی انتقاد از اعمال یا گفتههای دیگران باشد. صرف و نحو: "بیفکر" میتواند به عنوان صفت به کار رود و معمولاً برای توصیف افراد یا اعمال آنها استفاده میشود. بهعنوان مثال: "تصمیم او بیفکر بود." با رعایت این نکات میتوان بهدرستی از کلمه "بیفکر" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
mindless, thoughtless, inconsiderate, insensate, giddy-brained, giddy-headed, harum-scarum, light-headed, light-minded
الطائش
بی ملاحظه، ناشی از بی فکری، لا قید، بی پروا، سهل انگار، بی معنی، بی عاطفه، بی حس، بی حال، لا ابالی، هردمبیل، بی قید، سبک سر، گیج، حواس پرت، سبک مغز، خل، سبک، خوش گذران