بی قید
licenseمعنی کلمه بی قید
معنی واژه بی قید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | easygoing, remiss, insouciant, harum-scarum, light-headed, light-minded, uncontrolled | ||
عربی | هادئ، متمهل، منزل هادىء، مريح، كان مرتاح، عيشة رغيدة | ||
مرتبط | اسان، اسان گیر، بی مبالات، لا ابالی، غفلت کار، سست، بی پروا، هردمبیل، بی فکر، سبک سر، گیج، حواس پرت، سبک مغز، خل، سبک، خوش گذران | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بی قید" یک ترکیب مشتق از دو واژه "بی" و "قید" است که به طور کلی به معنای عدم محدودیت یا نبود قید و شرط است. در نکات نگارشی و قواعد فارسی مرتبط با این کلمه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
با توجه به این نکات، میتوان گفت که "بی قید" یک اصطلاح مهم و کاربردی در زبان فارسی است که در متون مختلف بهکار میرود. | ||
واژه | بی قید | ||
معادل ابجد | 126 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بی قید | ||
پخش صوت |
بي علاقه ، بدون دلبستگي کلمه "بی قید" یک ترکیب مشتق از دو واژه "بی" و "قید" است که به طور کلی به معنای عدم محدودیت یا نبود قید و شرط است. در نکات نگارشی و قواعد فارسی مرتبط با این کلمه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: جدا نوشتن: کلمه "بی قید" به صورت جدا نوشته میشود و باید بین "بی" و "قید" فاصله وجود داشته باشد. معنای کلمه: "بی" به معنای بدون و "قید" به معنای قید و شرط یا محدودیت است. این ترکیب به طور عمومی به معنای "بدون قید و شرط" یا "بدون محدودیت" مورد استفاده قرار میگیرد. کاربرد: این عبارت در متون رسمی و غیررسمی برای بیان آزادی عمل یا شرایط بدون محدودیت بهکار میرود. به عنوان مثال: "او به بی قید و شرط به کارهایش ادامه داد." با توجه به این نکات، میتوان گفت که "بی قید" یک اصطلاح مهم و کاربردی در زبان فارسی است که در متون مختلف بهکار میرود.
easygoing, remiss, insouciant, harum-scarum, light-headed, light-minded, uncontrolled
هادئ، متمهل، منزل هادىء، مريح، كان مرتاح، عيشة رغيدة
اسان، اسان گیر، بی مبالات، لا ابالی، غفلت کار، سست، بی پروا، هردمبیل، بی فکر، سبک سر، گیج، حواس پرت، سبک مغز، خل، سبک، خوش گذران