بیخود
licenseمعنی کلمه بیخود
معنی واژه بیخود
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بيهوش، سرمست، مجذوب، مدهوش، مست | ||
متضاد | بهوش 1- بيهوده 2- باطل، پوچ 3- بيجهت، بيسبب، بيدليل 4- نامطلوب، بهدردنخور، بد، بيمصرف | ||
انگلیسی | gratuitous, idle, self | ||
عربی | مجاني، بلا سبب، بلا مبرر أو مسوغ، لا مبرر له | ||
مرتبط | بلاعوض، رایگان، مفت، تنبل، بیهوده، عاطل، بی کار، بی اساس | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بیخود" در زبان فارسی به معنی "بیسبب" یا "بیدلیل" است و کاربردهای خاص خود را دارد. در زیر به بعضی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "بیخود" به درستی در نگارشهای فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | بیخود | ||
معادل ابجد | 622 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بیخود | ||
پخش صوت |
- 1 بيهوش بيحال . کلمه "بیخود" در زبان فارسی به معنی "بیسبب" یا "بیدلیل" است و کاربردهای خاص خود را دارد. در زیر به بعضی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میشود: کاربرد در جملات: نحوهی نوشتار: به عنوان صفت: بار معنایی: با رعایت این نکات میتوان از کلمه "بیخود" به درستی در نگارشهای فارسی استفاده کرد.
- 2 بي اختيار بلا اراده . - 3 شوريده
آشفته - 4 بي جهت.
1- بيهوش، سرمست، مجذوب، مدهوش، مست
بهوش
1- بيهوده
2- باطل، پوچ
3- بيجهت، بيسبب، بيدليل
4- نامطلوب، بهدردنخور، بد، بيمصرف
gratuitous, idle, self
مجاني، بلا سبب، بلا مبرر أو مسوغ، لا مبرر له
بلاعوض، رایگان، مفت، تنبل، بیهوده، عاطل، بی کار، بی اساس