بیک
licenseمعنی کلمه بیک
معنی واژه بیک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | bake | ||
عربی | خبز | ||
ترکی | pişmek | ||
فرانسوی | cuire | ||
آلمانی | backen | ||
اسپانیایی | hornear | ||
ایتالیایی | cottura al forno | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بیک» در زبان فارسی به معنای "بدون" یا "فاقد" است و معمولاً در ترکیب با واژههای دیگر به کار میرود. اما در زبان فارسی، بهجای«بیک»، کلمه «بی» بهکار میرود و کاربردش شایعتر است. برای مثال: «بیکس»، «بیخواب». قواعد نگارش:
مثالها:
در نهایت، توجه به قواعد نوشتاری و معنای واژهها در نگارش متون فارسی اهمیت زیادی دارد. | ||
واژه | بیک | ||
معادل ابجد | 32 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (بِ) [ تر. ] ( اِ.) | ||
آواشناسی | beyk | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بیک | ||
پخش صوت |
بنگريد به بک کلمه «بیک» در زبان فارسی به معنای "بدون" یا "فاقد" است و معمولاً در ترکیب با واژههای دیگر به کار میرود. اما در زبان فارسی، بهجای«بیک»، کلمه «بی» بهکار میرود و کاربردش شایعتر است. برای مثال: «بیکس»، «بیخواب». استفاده صحیح: در موقع استفاده از کلمه «بیک»، اطمینان حاصل کنید که در ترکیب با واژهای دیگر صحیح است و معنای مورد نظر را به درستی منتقل میکند. فاصلهگذاری: معمولاً در ترکیبهای درست، فاصله بین «بیک» و واژه بعد از آن گذاشته نمیشود، مگر در موارد خاص مانند استفاده در متنهایی که لزوم فاصلهگذاری وجود داشته باشد. جهت تاکید: در مواردی که نیاز به تاکید بیشتری وجود دارد، میتوان از کلمات دیگری استفاده کرد که مفهوم مشابهی از بیکسی یا فقدان را برسانند. در نهایت، توجه به قواعد نوشتاری و معنای واژهها در نگارش متون فارسی اهمیت زیادی دارد.
(اسم) عنواني که بشاهزادگان و نجبا
داده ميشد . - 2 امير قبيله اي کوچک .
- 3 فرمانده سپاه .
bake
خبز
pişmek
cuire
backen
hornear
cottura al fornoقواعد نگارش:
مثالها: