آما
licenseمعنی کلمه آما
معنی واژه آما
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | but, however, as regards, as respects | ||
عربی | لكن، إلا، ما عدا، إلا هو، غير، سوى | ||
ترکی | ancak | ||
فرانسوی | mais | ||
آلمانی | aber | ||
اسپانیایی | pero | ||
ایتالیایی | ma | ||
مرتبط | اما، ولی، لیکن، مگر، هر چند، اگر چه، معهذا، هر قدر هم، نظر باینکه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آما" بهمعنای هدف، قصد یا اراده است و میتواند در جملات مختلف بهکار رود. در نوشتن متون فارسی، رعایت برخی قواعد نگارشی و دستوری مهم است. در اینجا به چند قاعده مرتبط با استفاده از کلمه "آما" اشاره میکنم:
با توجه به این قواعد و نکات، میتوانید "آما" را بهطور صحیح و معنادار در جملات خود بهکار ببرید. | ||
واژه | آما | ||
معادل ابجد | 42 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'āmā | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | بن حال | ||
ترکیب | (بن مضارعِ آمودن) ‹آمای› | ||
آواشناسی | 'AmA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آما | ||
پخش صوت |
در کلمات مرکب بمعني آماينده کلمه "آما" بهمعنای هدف، قصد یا اراده است و میتواند در جملات مختلف بهکار رود. در نوشتن متون فارسی، رعایت برخی قواعد نگارشی و دستوری مهم است. در اینجا به چند قاعده مرتبط با استفاده از کلمه "آما" اشاره میکنم: جایگاه کلمه: "آما" معمولاً به عنوان اسم یا قید در جمله استفاده میشود. مثلاً: "آما او رسیدن به موفقیت است." همنشینی با حرف اضافه: کلمه "آما" میتواند با حرف اضافهای چون "برای" همراه شود. مثلاً: "آما برای تعالی علم است." نقاط و عبارتها: در جملات طولانی، باید از ویرگول برای جداسازی عبارات مرتبط استفاده کرد. مثلاً: "آما او، یعنی رسیدن به اهداف، همیشه در ذهنش بود." توجه به جنس کلمه: "آما" یک اسم مؤنث است، بنابراین اگر جملات به این کلمه وابستهاند، باید به جنسیت آن توجه شود. استفاده از صفت: میتوانید از صفات برای توصیف "آما" استفاده کنید. مثلاً: "آما بزرگ او موفقیت است." با توجه به این قواعد و نکات، میتوانید "آما" را بهطور صحیح و معنادار در جملات خود بهکار ببرید.
آيد . - 1 آراينده مرصع : گوهرآماي
لو ء لو ء آماي . - 2 پرکننده انبارنده
- 3 مستعد کننده مهيا کننده .
but, however, as regards, as respects
لكن، إلا، ما عدا، إلا هو، غير، سوى
ancak
mais
aber
pero
ma
اما، ولی، لیکن، مگر، هر چند، اگر چه، معهذا، هر قدر هم، نظر باینکه