پارگی
licenseمعنی کلمه پارگی
معنی واژه پارگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | انخراق، انقطاع، دريدگي، گسيختگي | ||
انگلیسی | rupture,tear,laceration,rent,horse,prostitute,prostitution | ||
عربی | تمزق | ||
ترکی | yırtılma | ||
فرانسوی | rupture | ||
آلمانی | bruch | ||
اسپانیایی | ruptura | ||
ایتالیایی | rottura | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پارگی" در زبان فارسی به معنای پاره شدن یا شکستن یک شیء یا ماده است. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، چند نکته وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد:
با رعایت نکات فوق میتوانید از کلمه "پارگی" به درستی و در محلهای مناسب استفاده کنید. | ||
واژه | پارگی | ||
معادل ابجد | 233 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (رِ) (حامص .) | ||
آواشناسی | pAregi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پارگی | ||
پخش صوت |
- 1 دريدگي کهنگي انخراق . - 2 جزئيت کلمه "پارگی" در زبان فارسی به معنای پاره شدن یا شکستن یک شیء یا ماده است. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، چند نکته وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد: املا: کلمه "پارگی" به صورت درست باید به همین شکل نوشته شود. توجه داشته باشید که در برخی منابع ممکن است به اشتباه با "پارهگی" هم دیده شود، که نادرست است. تلفظ: این کلمه به صورت "پَـارِگی" تلفظ میشود. به این معنی که "پَ" با فتحه و "گ" با کسره تلفظ میشود. قید و صفت: این کلمه میتواند به عنوان اسم در جمله به کار برود، و همچنین میتوان از آن برای توصیف وضعیت یک چیز استفاده کرد. به عنوان مثال: تركيبهای مرتبط: واژه "پارگی" میتواند با سایر واژهها ترکیب شود و عبارات مختلفی بسازد، مثلاً: کاربرد در متون: این کلمه معمولاً در متون علمی، پزشکی و ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در نگارش داستانها، مقالات یا توضیحات فنی نیز به کار میرود. با رعایت نکات فوق میتوانید از کلمه "پارگی" به درستی و در محلهای مناسب استفاده کنید.
جز ء بودن . - 3 قحبگي .
(اسم) - 1 گودالي که در آن آبهاي ناپاک
گرد آيد از آب حمام مطبخ سراي
غسلخانه و جز آن گنداب مرداب
منجلاب . - 2 خندق گونه اي که برگرد شهر
براي گرد آمدن آبهاي آلوده مي ساختند .
- 3 مزبله .
انخراق، انقطاع، دريدگي، گسيختگي
rupture,tear,laceration,rent,horse,prostitute,prostitution
تمزق
yırtılma
rupture
bruch
ruptura
rottura