پارو
licenseمعنی کلمه پارو
معنی واژه پارو
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برفافكن، برفروب 2- پاروب | ||
انگلیسی | oar, shovel, paddle, snow shovel, paro | ||
عربی | مجذاف، المجذاف، جذف مكره على عمل بكد | ||
ترکی | kürek | ||
فرانسوی | rame | ||
آلمانی | ruder | ||
اسپانیایی | remo | ||
ایتالیایی | remo | ||
مرتبط | بیل، بیلچه، خاک انداز، کج بیل، پره، پاروی پهن قایقرانی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پارو" در زبان فارسی به معنای وسیلهای است که برای هدایت قایق در آب استفاده میشود. در زیر به برخی قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این قواعد میتوانید به شکل صحیح و زیبا از کلمه "پارو" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | پارو | ||
معادل ابجد | 209 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | pāru | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹پاروب› | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | pAru | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پارو | ||
پخش صوت |
آلتي چوبين که با آن برف مي روبند کلمه "پارو" در زبان فارسی به معنای وسیلهای است که برای هدایت قایق در آب استفاده میشود. در زیر به برخی قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: املا: کلمه "پارو" به همین شکل نوشته میشود و در زبان فارسی معمولاً به عنوان اسم مذکر به کار میرود. جمع: برای جمع بستن این کلمه میتوان از "پاروها" استفاده کرد. مفرد و جمع: در جملات میتوانید از این کلمه به صورت مفرد یا جمع استفاده کنید. مثلاً: مضاف و مضافالیه: زمانی که "پارو" بخواهد مضاف باشد، باید به صورت صحیح به کار رود. مثلاً: قید و صفت: کلمه "پارو" میتواند در جملات به عنوان مفعول و یا با قیدهای مختلف همراه شود: با رعایت این قواعد میتوانید به شکل صحیح و زیبا از کلمه "پارو" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- برفافكن، برفروب
2- پاروب
oar, shovel, paddle, snow shovel, paro
مجذاف، المجذاف، جذف مكره على عمل بكد
kürek
rame
ruder
remo
remo
بیل، بیلچه، خاک انداز، کج بیل، پره، پاروی پهن قایقرانی