پاره پاره
license
98
1667
100
معنی کلمه پاره پاره
معنی واژه پاره پاره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ragged, dilapidated, scrappy, torn to pieces, fragmentary, fragmental, in pieces | ||
عربی | رث الثياب، أشعث، ممزق، غير مترابط، غير منظم، وعر، خشنة | ||
مرتبط | ژنده، کهنه، ناصاف، زبر، نا هموار، ویران، مخروب، تکه تکه، ناقص، جزء جزء، شکسته، ریز شده، بی ربط | ||
واژه | پاره پاره | ||
معادل ابجد | 416 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | (ق .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پاره پاره | ||
پخش صوت |
ريش ريش، تکه تکه
ragged, dilapidated, scrappy, torn to pieces, fragmentary, fragmental, in pieces
رث الثياب، أشعث، ممزق، غير مترابط، غير منظم، وعر، خشنة
ژنده، کهنه، ناصاف، زبر، نا هموار، ویران، مخروب، تکه تکه، ناقص، جزء جزء، شکسته، ریز شده، بی ربط