آئینه دار
licenseمعنی کلمه آئینه دار
معنی واژه آئینه دار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | مرآة، عكس صورة كذا، انعكس | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آئینهدار" به معنای دارای آئینه یا منعکسکننده نور و تصویر است. در نوشتار فارسی، توجه به اصلاحات نگارشی و دقت در استفاده از کلمات مهم است. قواعد نوشتاری:
مثالها در جملات:
با رعایت این قواعد، میتوانید از "آئینهدار" بهدرستی در متون نوشتاری خود استفاده کنید. | ||
واژه | آئینه دار | ||
معادل ابجد | 272 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | اسم صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آئینه دار | ||
پخش صوت |
- 1 آنکه آيينه در پيش کلمه "آئینهدار" به معنای دارای آئینه یا منعکسکننده نور و تصویر است. در نوشتار فارسی، توجه به اصلاحات نگارشی و دقت در استفاده از کلمات مهم است. ترکیب: در زبان فارسی، "آئینهدار" یک ترکیب است و لازم است که به صورت واحد نوشته شود. تَیِرِس: بهطور کلی، در ترکیبهای فارسی، علامت "ـ" (تُکُم (و) وصل) در محلهای مناسب نمایانگر پیوند بین کلمات است. در "آئینهدار"، "دار" توصیفکننده است و بههمین دلیل با "ـ" از "آئینه" تفکیک نمیشود. با رعایت این قواعد، میتوانید از "آئینهدار" بهدرستی در متون نوشتاری خود استفاده کنید.
دارد تا عروس و جز او خويشتن را در آن
بينند . - 2 سر تراش سلماني گراي
دلاک حجام .
مرآة، عكس صورة كذا، انعكسقواعد نوشتاری:
مثالها در جملات: