آموختن
licenseمعنی کلمه آموختن
معنی واژه آموختن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | learn, indoctrinate, wit, study, teach, learning | ||
عربی | تعلم، فهم، اكتشف، درس، عمل بحمية، حفظ عن ظهر قلب، يتعلم | ||
ترکی | öğrenmek | ||
فرانسوی | apprendre | ||
آلمانی | lernen | ||
اسپانیایی | aprender | ||
ایتالیایی | per imparare | ||
مرتبط | یاد گرفتن، دانستن، خواندن، فرا گرفتن، اموختن، اگاهی یافتن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به، درس خواندن، مطالعه کردن، بررسی کردن، تحصیل کردن، درس دادن، تعلیم دادن، معلمی یا تدریس کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آموختن" یکی از فعلهای زبان فارسی است که به معنی "یاد گرفتن" یا "آموختن" به کار میرود. در اینجا به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه خواهیم پرداخت:
با رعایت این نکات، میتوان به طور صحیح و مؤثر از کلمه "آموختن" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | آموختن | ||
معادل ابجد | 1097 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'āmuxtan | ||
ترکیب | (مصدر متعدی) [پهلوی: āmōxtan] ‹آمختن، آموزیدن› | ||
مختصات | (تَ) [ په . ] (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آموختن | ||
پخش صوت |
تعلم،فرا گرفتن کلمه "آموختن" یکی از فعلهای زبان فارسی است که به معنی "یاد گرفتن" یا "آموختن" به کار میرود. در اینجا به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه خواهیم پرداخت: صرف فعل: افعال وابسته: نکات نگارشی: نحو: با رعایت این نکات، میتوان به طور صحیح و مؤثر از کلمه "آموختن" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.
learn, indoctrinate, wit, study, teach, learning
تعلم، فهم، اكتشف، درس، عمل بحمية، حفظ عن ظهر قلب، يتعلم
öğrenmek
apprendre
lernen
aprender
per imparare
یاد گرفتن، دانستن، خواندن، فرا گرفتن، اموختن، اگاهی یافتن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به، درس خواندن، مطالعه کردن، بررسی کردن، تحصیل کردن، درس دادن، تعلیم دادن، معلمی یا تدریس کردن