آب گیر
license
98
1667
100
معنی کلمه آب گیر
معنی واژه آب گیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sluice, basin, penstock, pool, weathering, watershed | ||
عربی | هويس القناة، قناة مياه، سد ذو بوابة، صمام، محور ينظم جريان المياه، قناة لجر المياه، بوابة للتحكم بتدفق المياه، غمر، روى، حجز المياه، حجز الماء، صرف المياه، غسل بالمياه، سقوط | ||
مرتبط | سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، انبار، حوزه رودخانه، لگن، تشتک، دستشویی، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، فرسایش در اثر هوا | ||
واژه | آب گیر | ||
معادل ابجد | 233 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آب گیر | ||
پخش صوت |
دريا،استخر
sluice, basin, penstock, pool, weathering, watershed
هويس القناة، قناة مياه، سد ذو بوابة، صمام، محور ينظم جريان المياه، قناة لجر المياه، بوابة للتحكم بتدفق المياه، غمر، روى، حجز المياه، حجز الماء، صرف المياه، غسل بالمياه، سقوط
سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، انبار، حوزه رودخانه، لگن، تشتک، دستشویی، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، فرسایش در اثر هوا