پردخت
licenseمعنی کلمه پردخت
معنی واژه پردخت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | payment, pay, fee, disbursement, finish, settlement, polish, remittance, remuneration, expenditure, payoff, burnish, emolument, hire, outlay, remitment, the payment | ||
عربی | دفع، دفعة، مكافأة، دفع مال، تسديد الديون، جزاء، قسط | ||
مرتبط | پول، تادیه، وجه، قسط، کارسازی، اجرت، حقوق ماهیانه، دستمزد، شهریه، پاداش، هزینه، خرج، پایان، خاتمه، ختم، فرجام، پرداخت رنگ وروغن، توافق، تصفیه، تسویه، مسکن، ته نشینی، صیقل، جلا، واکس زنی، ارایش، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، اجر، سزا، مصرف، صرف، بر امد، نتیجه نهایی، جزای کیفر، مقرری، مداخل، مواجب، درامد، حقوق، کرایه، اجاره، مزد، مبلغ سرمایه گذاری شده، ارسال وجه، پرداختن | ||
واژه | پردخت | ||
معادل ابجد | 1206 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پردخت | ||
پخش صوت |
پردخته يا پر دخت بودن.(مصدر) تهي بودن
خالي بودن .
payment, pay, fee, disbursement, finish, settlement, polish, remittance, remuneration, expenditure, payoff, burnish, emolument, hire, outlay, remitment, the payment
دفع، دفعة، مكافأة، دفع مال، تسديد الديون، جزاء، قسط
پول، تادیه، وجه، قسط، کارسازی، اجرت، حقوق ماهیانه، دستمزد، شهریه، پاداش، هزینه، خرج، پایان، خاتمه، ختم، فرجام، پرداخت رنگ وروغن، توافق، تصفیه، تسویه، مسکن، ته نشینی، صیقل، جلا، واکس زنی، ارایش، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، اجر، سزا، مصرف، صرف، بر امد، نتیجه نهایی، جزای کیفر، مقرری، مداخل، مواجب، درامد، حقوق، کرایه، اجاره، مزد، مبلغ سرمایه گذاری شده، ارسال وجه، پرداختن