آب گیری
license
98
1667
100
معنی کلمه آب گیری
معنی واژه آب گیری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sluice, basin, penstock, pool, weathering, watering | ||
مرتبط | سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، انبار، حوزه رودخانه، لگن، تشتک، دستشویی، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، فرسایش در اثر هوا | ||
واژه | آب گیری | ||
معادل ابجد | 243 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آب گیری | ||
پخش صوت |
شغل آبگير حمام،لحيم کاري
sluice, basin, penstock, pool, weathering, watering
سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، انبار، حوزه رودخانه، لگن، تشتک، دستشویی، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب، استخر، حوض، برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، فرسایش در اثر هوا