آنتیک
licenseمعنی کلمه آنتیک
معنی واژه آنتیک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- باارزش، قيمتي، نفيس 2- ديرينه، عتيقه، كهنه 3- بد، زشت، كريه | ||
متضاد | نو | ||
انگلیسی | antique | ||
عربی | أثر قديم، عتيق الزي، من طراز عتيق، قديم، العتيقة | ||
ترکی | antik | ||
فرانسوی | antique | ||
آلمانی | antiquität | ||
اسپانیایی | antiguo | ||
ایتالیایی | antico | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آنتیک" در زبان فارسی به معنای اشیاء قدیمی و باارزش، به ویژه آنهایی که از لحاظ هنری یا تاریخی ارزش ویژهای دارند، استفاده میشود. در استفاده نگارشی و کلامی این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و مناسب از کلمه "آنتیک" در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | آنتیک | ||
معادل ابجد | 481 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'āntik | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [فرانسوی: antique] ‹انتیک› | ||
مختصات | (ص .) | ||
آواشناسی | 'Antik | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آنتیک | ||
پخش صوت |
کهنسال،ديرينه کلمه "آنتیک" در زبان فارسی به معنای اشیاء قدیمی و باارزش، به ویژه آنهایی که از لحاظ هنری یا تاریخی ارزش ویژهای دارند، استفاده میشود. در استفاده نگارشی و کلامی این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نوشتار: کلمه "آنتیک" به صورت صحیح با حروف فارسی نوشته میشود و نیازی به حروف لاتین نیست. صفت: "آنتیک" معمولاً به عنوان صفت استفاده میشود و میتواند قبل از نام اشیاء بیاید، مانند "چندین میز آنتیک" یا "یک تابلو آنتیک". جمع و مفرد: در زبان فارسی، برای جمع بستن کلمات، یکی از روشهای رایج افزودن "ها" به انتهای آنهاست. بنابراین "آنتیک" در جمع به "آنتیکها" تبدیل میشود. سازگاری با قواعد دستوری: کلمه "آنتیک" باید با سایر اجزاء جمله از نظر جنس و تعدد (مفرد و جمع) سازگار باشد. به عنوان مثال، در جمله "این میز آنتیک زیباست" و "اینها میزهای آنتیک هستند" به صورت صحیح در نظر گرفته شده است. با رعایت این نکات، میتوان به درستی و مناسب از کلمه "آنتیک" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
فرانسوي بنگريد به انتيک
(صفت) - 1 عتيقه شي ء کهنه
ديرينه . - 2 قيمتي با ارزش : چيز
آنتيکي است . - 3 سخت بد سخت زشت و
کريه .
1- باارزش، قيمتي، نفيس
2- ديرينه، عتيقه، كهنه
3- بد، زشت، كريه
نو
antique
أثر قديم، عتيق الزي، من طراز عتيق، قديم، العتيقة
antik
antique
antiquität
antiguo
antico