پرواز دادن
licenseمعنی کلمه پرواز دادن
معنی واژه پرواز دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fly, hop, flying | ||
عربی | سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير | ||
مرتبط | پرواز کردن، پریدن، افراشتن، پراندن، بهوا فرستادن، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پرواز دادن" یک ترکیب فعلی است که به معنای آزاد کردن یا به آسمان فرستادن پرنده یا شیء دیگری است. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی در مورد این ترکیب اشاره میکنیم:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پرواز دادن" در جملات و متنهای خود به درستی استفاده کنید. | ||
واژه | پرواز دادن | ||
معادل ابجد | 275 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پرواز دادن | ||
پخش صوت |
پرانيدن تطيير. کلمه "پرواز دادن" یک ترکیب فعلی است که به معنای آزاد کردن یا به آسمان فرستادن پرنده یا شیء دیگری است. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی در مورد این ترکیب اشاره میکنیم: جایگاه فعل: "پرواز دادن" به عنوان یک فعل مرکب استفاده میشود. در جملات، معمولاً بعد از فاعل قرار میگیرد. صرف فعل: این ترکیب میتواند بسته به موضوع و زمان جمله تغییر کند. به عنوان مثال: اسمهای مرتبط: میتوان از اسمهای مرتبط با این ترکیب هم استفاده کرد، مانند "پرواز"، "پرنده" و غیره. فعلهای هممعنی: علاوه بر "پرواز دادن"، گاهی اوقات میتوان از فعلهای معادل یا هممعنی مانند "به پرواز درآوردن" استفاده کرد. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پرواز دادن" در جملات و متنهای خود به درستی استفاده کنید.
fly, hop, flying
سافر، طار، حلق، تبدد، هرب، عبر، فر، تلاشى، إنطلق بسرعة، طارد، طيران، ذبابة، الفسحة المنبسطة، لسان لتغطية أزرار الثوب، يطير
پرواز کردن، پریدن، افراشتن، پراندن، بهوا فرستادن، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن