پره
licenseمعنی کلمه پره
معنی واژه پره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پروانه 2- چرخدنده، دندانه 3- چنبر، چنبره، حلقه | ||
انگلیسی | blade,vane,paddle,wing,fimbria,septum | ||
عربی | ريشة | ||
ترکی | tüy | ||
فرانسوی | plume | ||
آلمانی | feder | ||
اسپانیایی | pluma | ||
ایتالیایی | piuma | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پره" در زبان فارسی میتواند به معانی و کاربردهای مختلفی اشاره داشته باشد، و بسته به زمینهی استفاده، قواعد نگارشی و گرامری متفاوتی دارد. در اینجا به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
اگر سوال خاصی دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، لطفاً بفرمایید! | ||
واژه | پره | ||
معادل ابجد | 207 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | parre | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: parrak] | ||
مختصات | (پَ رِ یا پَ رِّ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | parre | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پره | ||
پخش صوت |
-1 حلقه و دايره ء لشکر از سوار و کلمه "پره" در زبان فارسی میتواند به معانی و کاربردهای مختلفی اشاره داشته باشد، و بسته به زمینهی استفاده، قواعد نگارشی و گرامری متفاوتی دارد. در اینجا به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم: چند معنی: صفت و ترکیب: حالت جمع: قواعد نگارشی: اگر سوال خاصی دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، لطفاً بفرمایید!
پياده براي حصار دادن نخجير و جز آن .
-2 خطي را گويند که از سوارو پياده تشکيل
شود صف . -3 دامن کناره طرف .
-4 دندانه ء چرخ و دولاب
دندانه ء آسيا پر آسيا
ناعره . -5 پهلو جنب . -6 جزوي از قفل
که بدان قفل محکم گردد. -7 برگ کاه .
-8 دکلان دوک پشم رشتن . -9 فراشه ء در
کوژابند کوژانوک . -10 هر يک از خانه هاي
مرکبات که با پرده و غشايي از ديگران
جداست . -11 تشنج . -12 بادپره -13 هر
يک از اجزاي گل خاتم و آن تشکيل شده است
از يک مثلث فلزي که در وسط قرار ميگيرد و
سه مثلث ديگر چوبي يا استخواني در پهلوي
هريک از اضلاع آن . -14 پرخ يا پره ء آب .
محيط و دايره ء آب . يا پره هاي بيني .
(اسم)قسمت غضروفي ابتداي سوراخهاي بيني که
ديواره هاي طرفي سوراخهاي بيني را ميسازند
و جلو نيز بغضروف نوک بيني منتهي ميشود
ارنبتين نرمه ء راست و چپ بيني ارنبه
بچش پشک. يا پره ء پروانه .هر بخش ازاجزاي
پروانه يا پره ء قفل . جزوي از قفل که قفل
را بدان محکم و مضبوط سازند گره قفل
دندانه ء قفل دندانه ء کليد گرژ شب
پره . يا پره ء گوش . نرمه ء راست و چپ
گوش .
1- پروانه
2- چرخدنده، دندانه
3- چنبر، چنبره، حلقه
blade,vane,paddle,wing,fimbria,septum
ريشة
tüy
plume
feder
pluma
piuma