جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

poridan
jump  |

پریدن

معنی: (پريد پرد خواهد پريد بپر
پرنده پران پريده پرش) ‎ -1 با پر سوي
هوا اوج گرفتن و در هوا حرکت کردن بر
پريدن پرواز کردن طيران کردن طير.
‎ -2 برجستن و سوار شدن :
(سوار و پيادگان قلعت بر اسبان پريدند
و بيک ساعت جماعتي از ايشان بگرفتند.)
(بيهقي)
‎ -3 حمله کردن برجستن وثوب . ‎ -4 جهيدن :
پريد بالا . ‎ -5 تند دويدن . ‎ -6 شکستن
جدا شدن : لب کاسه پريد . ‎ -7 تبخير شدن
متصاعد شدن :الکل چراغ پريد . يا از انتها
تا آغاز پريدن . ‎ -1 از آخر باول پرواز
کردن . ‎ -2 از جهان تن بعالم جان سفر کردن
از عالم ماده بعالم روحاني رفتن سير
من الخلق الي الحق :
(اي دريغا مرغ خوش پرواز من
ز انتها پريده تا آغاز من .)
(مثنوي)
يا از خواب پريدن . ناگهان از خواب بيدار
شدن . يا پريدن اندام . جنبيدن و حرکت
کردن بي اراده ء عضوي تشنج خفيف
اختلاج : چشمم مي پرد. يا پريدن پلک .
تحريکات مداوم عصب پلک چشم
که موجب انقباضات متوالي
پلک چشم شود . اين عارضه غير از
چشمک زدن و چشم بهم زدن هاي پشت سر هم
است که بعضي بنا بعادت و يا در برابر بعضي
محرکات انجام ميدهند.عارضه ايست بلا ارادي
و هر دفعه که عارض شود پلک چشم (غالبا در
يک چشم انجام ميشود) بانقباضات سريع و
متوالي در حدود يک تا دو ثانيه دچار
ميشوداختلاج پلک. يا پريدن جان روان .
مردندر گذشتن. يا پريدن هوش فکر و مانند
آن . بدر رفتن بيرون رفتن خارج شدن
آن. بدر رفتن بيرون رفتن خارج شدن آن.
يا خواب از سر پريدن . بي خوابي بسر کسي
زدن دور شدن و زايل شدن خواب از سر کسي.
يا رنگ کسي پريدن . از دست دادن رنگ طبيعي
چهره بسبب ترس مرض و غيره : رنگش از ترس
پريد.
(مصدر) ‎ -1 پر شدن مملو شدن انباشته
شدن امتلا ء . ‎ -2 پر بکار بردن نيرو و
قدرت :
(ترک اين سخته کماني رو بگو
در کمان نه تير و پريدن مجو .)
(مثنوي)
... ادامه
899 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم) [قدیمی]
مختصات: (پَ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 266
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
jump | vault , bounce , skip , fly , flight , spout , spring , tumble , to jump
ترکی
zıplamak
فرانسوی
sauter
آلمانی
springen
اسپانیایی
saltar
ایتالیایی
saltare
عربی
قفزة | قفز , طفرة , إرتفاع مفاجئ للأسعار , إنتقل بسرعة , هاجم , نطط , عبر , فر من , ترك فجأة , غادر , طار فرحا , استولى , جعله يثب , رفع منزلته , زاد , انحرف , أشتم , وافق , وجه نقدا لاذعا , القفز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "پریدن" به معنای جهیدن و بالا رفتن از سطح زمین است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته و قاعده وجود دارد که به شرح زیر است:

  1. فعل و زمان: "پریدن" یک فعل است و می‌تواند در زمان‌های مختلف صرف شود. به عنوان مثال:

    • حال: می‌پرم
    • گذشته: پریدم
    • آینده: می‌پرم
  2. مشتقات: کلمه "پریدن" مشتقات و نام‌های مختلفی دارد، مانند:

    • پرش (اسم)
    • پرنده (اسم)
  3. نحوه استفاده: این کلمه می‌تواند در جملات به اشکال مختلف به کار رود. به عنوان مثال:

    • فعل: من می‌خواهم بپرسم.
    • اسم: پرندگان در فصل بهار می‌پرند.
  4. قواعد نگارشی:

    • هنگامی که "پریدن" به عنوان فعل در جمله استفاده می‌شود، باید توجه داشت که فاعل و مفعول به درستی مشخص شده باشند.
    • به کار بردن (می)، (ام)، (ید) و سایر پسوندها در زمان‌های مختلف فعل باید مطابق با قواعد صرف فعل باشد.
  5. استفاده غیرمستقیم: در متون ادبی، می‌توان از "پریدن" به عنوان نمادی از آزادی، شجاعت یا تغییر و تحول استفاده کرد.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "پریدن" در جملات و متون فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به خاطر شادی از روی چمن‌ها پریدن کرد.
  2. بچه‌ها در پارک مشغول پریدن و بازی بودند.
  3. در دوران کودکی، پریدن از تپه‌ها یکی از سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام بود.

واژگان مرتبط: جستن، جهش ناگهانی کردن، خیز زدن، وفق دادن، پراندن، جست زدن، گنبد یا طاق درست کردن، گزاف گویی کردن، بالا جستن، پس جستن، بیرون انداختن، مورد توپ و تشر قرار دادن، جست و خیز کردن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرواز کردن، پرواز دادن، افراشتن، بهوا فرستادن، کوچ کردن، فواره زدن اب، فواره زدن، جهش کردن، فوران کردن، لی لی کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن، رقصیدن، لغزیدن، ناگهان افتادن، غلت خوردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری