پست
licenseمعنی کلمه پست
معنی واژه پست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بيسروپا، پستفطرت، دونهمت، رذل، ناكس 2- بخيل، كنس، لئيم، لچر 3- قصير، كمارتفاع، كوتاه 4- بيقدر، بيمقدار، حقير، خوار، دني، دون، ذليل، زبون، سفله، فرومايه، متذلل 5- نازل 6- جلب، رذيل 7- محقر 8- پايين، كوچك 9- مبتذل، وضيع | ||
متضاد | شريف | ||
انگلیسی | post, mail, miscreant, point, inferior, lowly, despicable, mean, vile, menial, sordid, wretched, humble, villainous, vulgar, ignoble, abject, lousy, contemptible, servile, shabby, subservient, dishonorable, venal, bathetic, brummagem, brutish, caddish, currish, footy, infamous, lowborn, lowbred, picayune, pimping, poky, runty, scurvy, shoddy, snippy, ungenerous, base, cheap, little, low, poor, slight, small, base-born, hokey-pokey, low-level, pint-size, pint-sized, third-rate, infra- | ||
عربی | بعد، ما بعد، منصب، بريد، موقع، مركز، مخفر، عمود، قياس ورق، عملية حسابية، محطة تجارية، لصق، عين، أرسل بالبريد، لصق إعلان، علم، سافر على جناح السرعة، تابع، وضع في | ||
ترکی | postalamak | ||
فرانسوی | poste | ||
آلمانی | post | ||
اسپانیایی | correo | ||
ایتالیایی | inviare | ||
مرتبط | مقام، منصب، شغل، بسته پستی، پستخانه، زره، جوشن، چاپار، بدعت گذار، خبیی، خدا نشناس، خونی، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، نا مرغوب، درجه دوم، فرعی، پایین رتبه، بی ادب، عاری از خیال، افتاده، صغیر، مطرود، نکوهش پذیر، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، خسیس، بد اخلاق، زننده، فرومایه، فاسد، کثیف، چرک، هرزه، رنجور، بد بخت، رنجه، تاسف اور، فروتن، خاضع، خاشع، خیلی بد، شریر، بدذات، نالایق، عامیانه، رکیک، عوامانه، بد گوهر، ناکس، نا اصل، سرافکنده، خفیف، شپشو، چرکین، اکبیر، قابل تحقیر، چاپلوس، شایسته نوکران، نخ نما، ژنده، تابع، متملق، مادون، سودمند، بیابرو، از روی بیشرمی، نا شایسته، رشوه خوار، پولی، خود فروش، پول بگیر، قابل فروش، اعماقی، بی ارزش، کم ارزش، ارزان، بی شعور، حیوانی، خشن، ددمنش، درشت، اوباش صفت، بی تربیت، غرغر کننده، ستیزه جو، پایی، پادار، دارای پا، مفتضح، ننگین، رسوا، بد نام، نفرت انگیز شنیع، بد اصل، جزئي، ناچیز، علیل، خرد، دلگیر، گرفته، کهنه، کوتوله، کوچک، حقیر، منفور، پوشیده از شوره، جنس بنجل، بدساخت، کالای تقلبی، جازده، مغرور، تند، تیز، لئیم، بی سخاوت، بی گذشت، کم، اندک، کوتاه، پایین، اهسته، فقیر، غریب، مستمند، معدود، جزئی، لاغر، ریز، حرامزاده، بدگهر، باندازه سر سنجاق، درجه سوم، زیر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پست" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، که شناخت این معانی به نگارش صحیح آن کمک میکند. بهطور کلی، چند نکته در مورد نگارش و استفاده از این کلمه وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "پست" بهطور صحیح و معنادار استفاده کرد. اگر سوال خاصتری در این زمینه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | پست | ||
معادل ابجد | 462 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | past | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (پِ یاپَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | past | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پست | ||
پخش صوت |
پايين،تحت،زير،کوتاه کلمه "پست" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، که شناخت این معانی به نگارش صحیح آن کمک میکند. بهطور کلی، چند نکته در مورد نگارش و استفاده از این کلمه وجود دارد: معانی مختلف: نوشتن ترکیبات: قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "پست" بهطور صحیح و معنادار استفاده کرد. اگر سوال خاصتری در این زمینه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
1- بيسروپا، پستفطرت، دونهمت، رذل، ناكس
2- بخيل، كنس، لئيم، لچر
3- قصير، كمارتفاع، كوتاه
4- بيقدر، بيمقدار، حقير، خوار، دني، دون، ذليل، زبون، سفله، فرومايه، متذلل
5- نازل
6- جلب، رذيل
7- محقر
8- پايين، كوچك
9- مبتذل، وضيع
شريف
post, mail, miscreant, point, inferior, lowly, despicable, mean, vile, menial, sordid, wretched, humble, villainous, vulgar, ignoble, abject, lousy, contemptible, servile, shabby, subservient, dishonorable, venal, bathetic, brummagem, brutish, caddish, currish, footy, infamous, lowborn, lowbred, picayune, pimping, poky, runty, scurvy, shoddy, snippy, ungenerous, base, cheap, little, low, poor, slight, small, base-born, hokey-pokey, low-level, pint-size, pint-sized, third-rate, infra-
بعد، ما بعد، منصب، بريد، موقع، مركز، مخفر، عمود، قياس ورق، عملية حسابية، محطة تجارية، لصق، عين، أرسل بالبريد، لصق إعلان، علم، سافر على جناح السرعة، تابع، وضع في
postalamak
poste
post
correo
inviare
مقام، منصب، شغل، بسته پستی، پستخانه، زره، جوشن، چاپار، بدعت گذار، خبیی، خدا نشناس، خونی، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، نا مرغوب، درجه دوم، فرعی، پایین رتبه، بی ادب، عاری از خیال، افتاده، صغیر، مطرود، نکوهش پذیر، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، خسیس، بد اخلاق، زننده، فرومایه، فاسد، کثیف، چرک، هرزه، رنجور، بد بخت، رنجه، تاسف اور، فروتن، خاضع، خاشع، خیلی بد، شریر، بدذات، نالایق، عامیانه، رکیک، عوامانه، بد گوهر، ناکس، نا اصل، سرافکنده، خفیف، شپشو، چرکین، اکبیر، قابل تحقیر، چاپلوس، شایسته نوکران، نخ نما، ژنده، تابع، متملق، مادون، سودمند، بیابرو، از روی بیشرمی، نا شایسته، رشوه خوار، پولی، خود فروش، پول بگیر، قابل فروش، اعماقی، بی ارزش، کم ارزش، ارزان، بی شعور، حیوانی، خشن، ددمنش، درشت، اوباش صفت، بی تربیت، غرغر کننده، ستیزه جو، پایی، پادار، دارای پا، مفتضح، ننگین، رسوا، بد نام، نفرت انگیز شنیع، بد اصل، جزئي، ناچیز، علیل، خرد، دلگیر، گرفته، کهنه، کوتوله، کوچک، حقیر، منفور، پوشیده از شوره، جنس بنجل، بدساخت، کالای تقلبی، جازده، مغرور، تند، تیز، لئیم، بی سخاوت، بی گذشت، کم، اندک، کوتاه، پایین، اهسته، فقیر، غریب، مستمند، معدود، جزئی، لاغر، ریز، حرامزاده، بدگهر، باندازه سر سنجاق، درجه سوم، زیر