پلاسما
licenseمعنی کلمه پلاسما
معنی واژه پلاسما
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | plasma, plasm | ||
عربی | بلازما، مصل، مصل الدم | ||
ترکی | plazma | ||
فرانسوی | plasma | ||
آلمانی | plasma | ||
اسپانیایی | plasma | ||
ایتالیایی | plasma | ||
مرتبط | خونابه، قسمت ابکی خون | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پلاسما" در زبان فارسی به طور کلی به صورت زیر در جملات مورد استفاده قرار میگیرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "پلاسما" در متون فارسی به درستی استفاده کرد. | ||
واژه | پلاسما | ||
معادل ابجد | 134 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | pelāsmā | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: plasma] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (پِ) [ انگ . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | pelAsmA | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پلاسما | ||
پخش صوت |
فرانسوي خونابه کلمه "پلاسما" در زبان فارسی به طور کلی به صورت زیر در جملات مورد استفاده قرار میگیرد: نوشتار: کلمه "پلاسما" به صورت صحیح و بدون تغییر در اکثریت متون علمی و عمومی به کار میرود. جنس: "پلاسما" اسم و از نظر grammatical در فارسی همچنان مؤنث است. تلفظ: تلفظ آن به صورت "پَلاسما" است. استفاده علمی و عمومی: این کلمه معمولاً در متون علمی، به ویژه در زمینه فیزیک و شیمی، به کار میرود و به حالت چهارم ماده (غیر جامد، مایع و گاز) اشاره دارد. جملات: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "پلاسما" در متون فارسی به درستی استفاده کرد.
(اسم) ماده ء آلبومي نوئيدي سلولها
و انساج که محيط حياتي سلول را تشکيل
ميدهد . در حقيقت سلولها بواسطه ء پلاسماي
خود عمل تبادل مواد را در محيط خود انجام
داده بزندگي ادامه ميدهند . در بعضي
انساج مقداري پلاسما بصورت مايع حول
سلولي در خارجد سلولها قرار دارد مانند
خون و لنف . در نسج خوني پلاسما عبارت
از مايعي است که سلولهاي خون (گلبولها)
در آن شناورند .
plasma, plasm
بلازما، مصل، مصل الدم
plazma
plasma
plasma
plasma
plasma
خونابه، قسمت ابکی خون