پند
licenseمعنی کلمه پند
معنی واژه پند
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اندرز، تذكير، درس، رهنمون، رهنمود، عبرت، موعظه، نصيحت، وعظ | ||
انگلیسی | advice, exhortation, saying, maxim, motto, axiom, aphorism, moral, rede, precept | ||
عربی | النصيحة، مشورة، نصيحة، إعلام | ||
ترکی | tavsiye | ||
فرانسوی | conseil | ||
آلمانی | beratung | ||
اسپانیایی | consejo | ||
ایتالیایی | consiglio | ||
مرتبط | مشورت، نصیحت، نظر، رایزنی، تشویق، ضرب المثل، گفته، اظهار، حکمت، مثال، اصل، قاعده کلی، مثل، گفته اخلاقی، شعار، سخن زبده، اصل موضوعه، بدیهیات، حقیقت اشکار، پند و موعظه، کلمات قصار، سخن کوتاه، کلام موجز، اخلاق، روحیه، سیرت، معنی، تدبیر، واقعه، جریان، وقوع، حکم، فرمان، امریه، خطابه، قاعده اخلاقی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پند" در زبان فارسی به معنای نصیحت یا توصیهای است که به منظور راهنمایی یا آموزش به دیگران ارائه میشود. برای استفاده درست از این کلمه و قواعد نگارشی آن میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
با رعایت این نکات، میتوان به خوبی از کلمه "پند" در نگارشهای فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | پند | ||
معادل ابجد | 56 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | pond | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [مٲخوذ از انگلیسی: point] | ||
مختصات | (پِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | pand | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پند | ||
پخش صوت |
نصيحت،اندرز کلمه "پند" در زبان فارسی به معنای نصیحت یا توصیهای است که به منظور راهنمایی یا آموزش به دیگران ارائه میشود. برای استفاده درست از این کلمه و قواعد نگارشی آن میتوان به نکات زیر اشاره کرد: جایگاه کلمه: کلمه "پند" میتواند در جملات به عنوان اسم (مفرد) به کار رود. به عنوان مثال: "او پندهای خوبی به من داد." جمع و مفرد: جمع کلمه "پند" به صورت "پندها" یا "پندها و نصیحتها" استفاده میشود. مثال: "پندها و نکتههای او همیشه به درد میخورند." ترکیب با دیگر کلمات: کلمه "پند" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود. برای مثال: "پند آموزنده"، "پند و نصیحت". استفاده در جملات: در جملات میتوان آن را به عنوان فعل نیز به کار برد. به عنوان مثال: "او ما را به پند دادن تشویق کرد." با رعایت این نکات، میتوان به خوبی از کلمه "پند" در نگارشهای فارسی استفاده کرد.
اندرز، تذكير، درس، رهنمون، رهنمود، عبرت، موعظه، نصيحت، وعظ
advice, exhortation, saying, maxim, motto, axiom, aphorism, moral, rede, precept
النصيحة، مشورة، نصيحة، إعلام
tavsiye
conseil
beratung
consejo
consiglio
مشورت، نصیحت، نظر، رایزنی، تشویق، ضرب المثل، گفته، اظهار، حکمت، مثال، اصل، قاعده کلی، مثل، گفته اخلاقی، شعار، سخن زبده، اصل موضوعه، بدیهیات، حقیقت اشکار، پند و موعظه، کلمات قصار، سخن کوتاه، کلام موجز، اخلاق، روحیه، سیرت، معنی، تدبیر، واقعه، جریان، وقوع، حکم، فرمان، امریه، خطابه، قاعده اخلاقی