پول
licenseمعنی کلمه پول
معنی واژه پول
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اسكناس، بودجه، پيسه، تنخواه، دستمايه، دينار، سرمايه، سكه، مبلغ، مسكوك، نقد، نقدينه، وجه 2- پل، جسر | ||
انگلیسی | money, currency, payment, fee, deposit, purse, remittance, lucre, moolah, gold, dough, denomination, riches, wampum, handsel, lolly, pelf, rhino, specie, shiner | ||
عربی | فلوس، نقود، نقد، عملة، الثروة المقدرة بالعملة، سيولة، مال نقود، المجلي و المصلي، مال | ||
ترکی | para | ||
فرانسوی | argent | ||
آلمانی | geld | ||
اسپانیایی | dinero | ||
ایتالیایی | soldi | ||
مرتبط | سرمایه، ثروت، اسکناس، سیم، پول رایج، رواج، انتشار، پرداخت، تادیه، قسط، کارسازی، دستمزد، شهریه، اجرت، پاداش، سپرده، ته نشین، ته نشست، بیعانه، گرو، کیف پول، کیف زنانه، کیسه، کیسه پول، دارایی، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، مال، سود، ربا، غرض، طلا، زر، سکه زر، رنگ زرد طلایی، خمیر، خمیره، مذهب، نام گذاري، تسمیه، لقب یا عنوان، واحد جنس، جواهرات، ثروت زیاد، وسیله ثروتمندی، رونما، فال، شانس، هدیه، دشت اول صبح، اب نبات چوبدار، مال حرام، مال دنیا، جیفه دنیا، کرگدن، اسب ابی، قایق باربر، سکه، وابسته بسکه، واکس کفش، چشم کبود شده، درخشان، ادم باهوش، ادم زرنگ | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پول" در زبان فارسی یک اسم است و برای اشاره به واحدهای پولی و همچنین معانی مختلفی که این کلمه میتواند داشته باشد، به کار میرود. در ادامه، به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم: ۱. نوع کلمه
۲. جمع بستن
۳. حروف اضافه
۴. مصدری و فعلی
۵. کاربرد درست
۶. دقت در نوشتار
۷. ترکیبها
با رعایت این نکات، میتوان به طور مؤثر و صحیح از کلمه "پول" در متون فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | پول | ||
معادل ابجد | 38 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | pul | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [یونانی] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | pul | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پول | ||
پخش صوت |
قطعه فلز از طلا يا نقره يا مس يا فلزات ديگر کلمه "پول" در زبان فارسی یک اسم است و برای اشاره به واحدهای پولی و همچنین معانی مختلفی که این کلمه میتواند داشته باشد، به کار میرود. در ادامه، به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم: با رعایت این نکات، میتوان به طور مؤثر و صحیح از کلمه "پول" در متون فارسی استفاده کرد.
که از طرف دولت سکه زده باشند،
اسکناس که از طرف دولت چاپ ونشر ميشود
1- اسكناس، بودجه، پيسه، تنخواه، دستمايه، دينار، سرمايه، سكه، مبلغ، مسكوك، نقد، نقدينه، وجه
2- پل، جسر
money, currency, payment, fee, deposit, purse, remittance, lucre, moolah, gold, dough, denomination, riches, wampum, handsel, lolly, pelf, rhino, specie, shiner
فلوس، نقود، نقد، عملة، الثروة المقدرة بالعملة، سيولة، مال نقود، المجلي و المصلي، مال
para
argent
geld
dinero
soldi
سرمایه، ثروت، اسکناس، سیم، پول رایج، رواج، انتشار، پرداخت، تادیه، قسط، کارسازی، دستمزد، شهریه، اجرت، پاداش، سپرده، ته نشین، ته نشست، بیعانه، گرو، کیف پول، کیف زنانه، کیسه، کیسه پول، دارایی، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، مال، سود، ربا، غرض، طلا، زر، سکه زر، رنگ زرد طلایی، خمیر، خمیره، مذهب، نام گذاري، تسمیه، لقب یا عنوان، واحد جنس، جواهرات، ثروت زیاد، وسیله ثروتمندی، رونما، فال، شانس، هدیه، دشت اول صبح، اب نبات چوبدار، مال حرام، مال دنیا، جیفه دنیا، کرگدن، اسب ابی، قایق باربر، سکه، وابسته بسکه، واکس کفش، چشم کبود شده، درخشان، ادم باهوش، ادم زرنگ۱. نوع کلمه
۲. جمع بستن
۳. حروف اضافه
۴. مصدری و فعلی
۵. کاربرد درست
۶. دقت در نوشتار
۷. ترکیبها