پیچ پیچ
licenseمعنی کلمه پیچ پیچ
معنی واژه پیچ پیچ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | screw | ||
عربی | برغي، مفك، برمة، مروحة، راتب، أداة ملولبة، فشل تام، رزمة صغيرة من التبغ، البخيل، إخفاق، نيك، لولب، تلولب، تلفظ بحماقات، ضغط، أضاع الوقت، دار، أصلح بالمفك، لوى، تلوى، نكح، أفسد | ||
واژه | پیچ پیچ | ||
معادل ابجد | 30 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
مختصات | (پِ پِ) (ص مر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیچ پیچ | ||
پخش صوت |
-1 با پيچ بسيار پر پيچ و خم :
وين شکم بي هنر پيچ پيچ
صبر ندارد که بسازد بهيچ 0
(گلستان)
-2 پيچنده پرکن مرغول (زلف) .
-3 پر رنج پر مشقت سخت :
ماکييم اندر جهان پيچ پيچ
چون الف از خواجه دارد هيچ هيچ .
(مثنوي)
-4 پر ناز و غمزه پر ادا:
شاهد پيچ پيچ را چه کني ک
اي کم از هيچ خ هيچ را چه کني ک
(هفت پيکر)
-5 نه راست و مستقيم منحرف :
ميرود کودک بمکتب پيچ پيچ
چون نديد از مرد کار خويش هيچ .
(مثنوي)
-6 مضطرب پيچان :
شه از گفت آن مرد دانش بسيج
فرو ماند بر جان خود پيچ پيچ .
(نظامي)
screw
برغي، مفك، برمة، مروحة، راتب، أداة ملولبة، فشل تام، رزمة صغيرة من التبغ، البخيل، إخفاق، نيك، لولب، تلولب، تلفظ بحماقات، ضغط، أضاع الوقت، دار، أصلح بالمفك، لوى، تلوى، نكح، أفسد