جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
332
اطلاعات بیشتر واژه
واژه پیچیده
معادل ابجد 34
تعداد حروف 6
تلفظ pičide
نوع اسم
نقش دستوری صفت
ترکیب (صفت مفعولی)
مختصات (دِ) (ص مف .)
آواشناسی piCide
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر پیچیده
پخش صوت

‎-1 خميده خم گشته پيچ يافته .
‎ -2 در نوشته در نورديده . ‎-3 ملفوف
ملتوي مطوي :
چه سر زد ز بلبل الا اي گل نو خ
که چون غنچه پيچيده اي پا بدامان ک
(وحشي)
‎ -4 مشکل معقد (مطلب کلام سخن
شعر...) : هر عقده که در معني ابيات
مشکله و خيالات دقيق پيچيده ء شعرا
پيش مي آمدبه آساني ميگشود...
‎ -5 در هم (کار)مشکل سر در گم :
سوي نشابور رويم تا به روي
نزديک باشيم و حشمتي افتدو آن کارها
که پيچيده ميباشد گشاده گردد.‎ -6 محمد
(موي) مرغول . ‎-7 دست برنجني که آنرا
چهار گوشه ساخته باشند. ‎ -8 کج
غير مستقيم : چهار ستاره اند روشن پيچيده
نهاده از شمال سوي جنوب.‎ -9 مستاصل ساخته
سخت گرفته بر کسي :گفت عبدوس عجب کاري
ديدم در مردي پيچيده و عقا بين حاضر آورند
و کار بجان رسيد... يا پيچيدني از...
روي بر تافتن از منحرف شدن از... :
مگر نامور شنگل هندوان
که از داد پيچيده دارد روان .
(فردوسي)
يا پيچيده ساق . آنکه پاهاي محکم و عضلاني
دارد : کوتاه انگشت پيچيده ساق
بزرگ پايشنه . يا چشم پيچيده . چشمي که
اندکي کج باشد ديده اي که سياي آن کمي
از جاي اصلي بسويي مايل باشد. يا گوشت
پيچيده . گوشن سخت زفت عضلاني
محکم . يا بهم پيچيده . يک در ديگر
پيوسته باهم پيوست و انبوه :
اغبي غيبا ء شاخ بهم پيچيده .
يا در هم پيچيده . بهم پيچيده و انبوه :
وادخجل وادي بسيار گياه و پيچيده گياه .
1- بغرنج، درهم، سخت، غامض، مبهم، مشكل، معضل، معقد، مغلق 2- انبوه، تابدار، شكنبرشكن، مجعد 3- مطوي، ملفوف
آسان، سهل
complex,intricate,wrapped,twisted,involved,rolled,crabby,knotty,abstruse,indirect,recondite,revolute,sigmoid,unintelligible,crimpy,crooked,obscurant,wreathy,verticillate
مجمع، مركب، عقدة، مجموعة، معقد، كل مركب من أجزاء
karmaşık
compliqué
kompliziert
complicado
complicato


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی