جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

pise
piebald  |

پیسه

معنی: ‎ -1 (صفت) سياه و سپيد بهم آميخته
ابلق دو رنگ :
هر پيسه گمان مبر نهالي
باشد که پلنگ خفته باشد.
(گلستان)
‎ -2 دو رو منافق : و پيسگي پوست پلنگ
دليل است برآنک (آن) مثل است بر مردمي
که بدل پيسه و مخالف باشند. ‎ -2 مرضي است
جلدي پيسي پيس . ‎ -3 (اسم) زر نقد
(بدين معني مشترک ميان هندي و فارسي است):
کله پز را پيسه دادم:کله ده او پاچه داد
هر که با کم مايه سودا ميکند پا ميخورد.
(وحيد)
يا پيسه چرم . چرم دو رنگ پوست ابلق
ستور :
دم گرگ چون پيسه چرم ستوري
مجره هميدون چو سيمين سطبلي .
(منوچهري)
توضيح در ديوان منوچهري د. چا. ‎142 : 2
پيسه چرمه آمده . يا پيسه کميت . نوعي اسب
که سياه و سفيد باشد : پيسه کميت رنجور
و بدخو بود. يا رسن پيسه . ريسمان سياه و
سپيد: چون آن قوتي که بزغاله فرق کند ميان
مادر خويش و گرگو کودک فرق کند ميان رسن
پيسه و مار. يا سياه (سيه) پيسه .
آنکه يک رنگ او سياه است :
اين باز سيه پيسه نگر بي پر و چنگال
کو هيچ نه آرام همي يابد وه هال .
(ناصر خسرو)
يا غنچ پيسه . جوال دو رنگ :
وان باد ريسه هفته ء ديگر غضاره شد
و اکنون غضاره همچو يکي غنج پيسه گشت .
(لبيبي)
يا کلاغ پيسه .يا کلاپيسه . يا مار پيسه .
مار دو رنگ ارقم .
... ادامه
2301 | 0
مترادف: پول، زر، وجه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [قدیمی]
مختصات: (سَ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: pise
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 77
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
piebald | payez
ترکی
piza
فرانسوی
pise
آلمانی
pisa
اسپانیایی
pisa
ایتالیایی
pisa
عربی
أبقع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پیسه" در زبان فارسی به معنای پول، سکه یا واحد پولی خاصی است. این کلمه معمولاً در زبان محاوره‌ای و در زبان‌های محلی ایرانی مانند زبان‌های محلی در مناطق جنوبی کشور استفاده می‌شود.

نکات نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "پیسه":

  1. نوشتار صحیح: کلمه "پیسه" به همین صورت نوشته می‌شود و هیچگونه تغییرات خاصی نیاز ندارد.
  2. کاربرد: این کلمه معمولاً به صورت محاوره‌ای در جملات استفاده می‌شود. مثلاً: «من چند پیسه دارم» یا «این کالا چند پیسه است؟»
  3. جمع و مفرد: در محاوره، می‌توان "پیسه" را در حالت جمع نیز استفاده کرد، اما گاهی به جای آن از واژه‌های دیگر مثل "پول" یا "سکه" استفاده می‌شود.
  4. فصاحت: در نگارش رسمی‌تر، بهتر است از معادل‌های استانداردتر مانند "پول" یا "سکه" استفاده کرد.
  5. کلمات هم‌خانواده: اگرچه "پیسه" واژه‌ای مستقل است، ممکن است در جملات یا متون دیگر به صورت توصیفی یا ترکیبی با واژه‌های دیگر دیده شود.

به طور کلی، "پیسه" یک کلمه غیررسمی و محاوره‌ای است و در نوشتار رسمی بهتر است از واژه‌های غیرمحاوره‌ای استفاده شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "پیسه" در جملات آورده شده است:

  1. من باید چند پیسه برای خرید کتابم جمع کنم.
  2. او همیشه در جیبش پیسه‌های کوچکی دارد تا در مواقع ضروری استفاده کند.
  3. پیسه‌های قدیمی را جمع‌آوری کردم تا به عنوان یادبود نگه دارم.
  4. او با پیسه‌ای که از فروشگاه به دست آورده بود، یک هدیه برای دوستش خرید.
  5. در بازار امروز، پیسه‌ها به خوبی جا به جا نمی‌شدند و قیمت‌ها بالا رفته بود.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: ابلق، ناجور، دورنگ، رنگارنگ، خلنگ

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری