پیش جنگ
license
98
1667
100
معنی کلمه پیش جنگ
معنی واژه پیش جنگ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pre -war | ||
عربی | قبل الحرب، ما قبل الحرب | ||
واژه | پیش جنگ | ||
معادل ابجد | 385 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیش جنگ | ||
پخش صوت |
-1 آنکه پيش از ديگران با حريف
جنگ کند و منتظر امداد و اعانت نباشد
کسي که در رزم پيشي کند
در سپه که چو تو مير پيش جنگ بود
اگر ز پيل بترسد برو بود تاوان .
(فرخي)
-2 آن حصه از لشکر که در مقدمه ء لشکري
بزرگ است سواراني که در صف پيشين نبرد
جاي گيرند :
با وجود کثرت سپاه و قلت غازيان رزمخواه
بمجرد آنکه آواز نفيراز عقب قلب بر آمد
و دلاوران پيش جنگ دليرانه پيش آمدند پاي
ثبات و قرارشان متزلزل گشته ...
pre -war
قبل الحرب، ما قبل الحرب