پیش جنگ
licenseمعنی کلمه پیش جنگ
معنی واژه پیش جنگ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pre -war | ||
عربی | قبل الحرب، ما قبل الحرب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیشجنگ" به طور کلی به معنا و مفهوم خاصی اشاره ندارد، اما اگر بخواهیم آن را تحلیل کنیم، میتوانیم به ترکیب "پیش" و "جنگ" اشاره کنیم. در زبان فارسی، ترکیبها و واژههای مرکب میتوانند به صورت جداگانه یا به صورت ترکیبی نوشته شوند. قواعد نوشتاری و نگارشی
نتیجهگیریبرای استفاده صحیح از "پیشجنگ"، توجه به معنای مورد نظر و سیاق جملهای که در آن به کار میرود، مهم است. در نهایت، در حروفچینی و نگارش متن، استفاده از قواعد درست و استاندارد زبان فارسی ضروری است. | ||
واژه | پیش جنگ | ||
معادل ابجد | 385 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیش جنگ | ||
پخش صوت |
-1 آنکه پيش از ديگران با حريف کلمه "پیشجنگ" به طور کلی به معنا و مفهوم خاصی اشاره ندارد، اما اگر بخواهیم آن را تحلیل کنیم، میتوانیم به ترکیب "پیش" و "جنگ" اشاره کنیم. در زبان فارسی، ترکیبها و واژههای مرکب میتوانند به صورت جداگانه یا به صورت ترکیبی نوشته شوند. فاصلهگذاری: در زبان فارسی، اگر "پیش" به عنوان پیشوند به کار رفته باشد، معمولاً با کلمه بعدی (در اینجا "جنگ") بیفاصله نوشته میشود، اما اگر به معنای "قبل از" استفاده شود، ممکن است فاصله داشته باشد. همنوایی: در صورتی که "پیشجنگ" به عنوان یک اصطلاح خاص یا عنوان بکار برود، باید به طور خاص تعریف و ثابت شود. موارد استفادۀ مناسب: اگر "پیشجنگ" به عنوان یک تاریخ، رویداد یا مفهوم خاص باشد، باید در مورد آن اطلاعات کافی و منابع موثق وجود داشته باشد. برای استفاده صحیح از "پیشجنگ"، توجه به معنای مورد نظر و سیاق جملهای که در آن به کار میرود، مهم است. در نهایت، در حروفچینی و نگارش متن، استفاده از قواعد درست و استاندارد زبان فارسی ضروری است.
جنگ کند و منتظر امداد و اعانت نباشد
کسي که در رزم پيشي کند
در سپه که چو تو مير پيش جنگ بود
اگر ز پيل بترسد برو بود تاوان .
(فرخي)
-2 آن حصه از لشکر که در مقدمه ء لشکري
بزرگ است سواراني که در صف پيشين نبرد
جاي گيرند :
با وجود کثرت سپاه و قلت غازيان رزمخواه
بمجرد آنکه آواز نفيراز عقب قلب بر آمد
و دلاوران پيش جنگ دليرانه پيش آمدند پاي
ثبات و قرارشان متزلزل گشته ...
pre -war
قبل الحرب، ما قبل الحربقواعد نوشتاری و نگارشی
نتیجهگیری