پیش قدم
license
98
1667
100
معنی کلمه پیش قدم
معنی واژه پیش قدم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pioneer, leader, pacemaker, protagonist, van, ahead | ||
عربی | رائد، ريادي، طلائعي، من الأوائل، أصلي، الرائد، طليعي | ||
مرتبط | پیشگام، پیشرو، پیشقدم، سرباز مهندس، رهبر، فرمانده، رئيس، پیشوا، راهنما، دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب، پیش کسوت، بازیگر عمده، سر دسته، جلو دار، پیشقراول، بال جناح | ||
واژه | پیش قدم | ||
معادل ابجد | 456 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیش قدم | ||
پخش صوت |
کسي که زود تر از ديگران بکاري اقدام کند
pioneer, leader, pacemaker, protagonist, van, ahead
رائد، ريادي، طلائعي، من الأوائل، أصلي، الرائد، طليعي
پیشگام، پیشرو، پیشقدم، سرباز مهندس، رهبر، فرمانده، رئيس، پیشوا، راهنما، دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب، پیش کسوت، بازیگر عمده، سر دسته، جلو دار، پیشقراول، بال جناح