پیشخدمت
licenseمعنی کلمه پیشخدمت
معنی واژه پیشخدمت
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | پادو، پيشكار، خادم، ، خدمتكار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوكر | ||
| متضاد | ارباب | ||
| انگلیسی | waiter, servant, bellboy, office boy, pursuivant, caddie | ||
| عربی | طبق، النادل القائم على الخدمة، النادل | ||
| ترکی | garson | ||
| فرانسوی | serveur | ||
| آلمانی | kellner | ||
| اسپانیایی | mesero | ||
| ایتالیایی | cameriere | ||
| مرتبط | سینی، بنده، خدمتکار، نوکر، پادو مهمانخانه، مامور ابلاغ یا اخطاریه، مامور، توپ تنیس، لو لو، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، شبح | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیشخدمت" در زبان فارسی به معنای فردی است که در یک مکان، مانند رستوران یا هتل، به ارائه خدمات به مشتریان می‌پردازد. در زیر برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه ارائه می‌شود:
با رعایت این نکات می‌توان به شکل صحیح و مؤثر از کلمه "پیشخدمت" در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
| واژه | پیشخدمت | ||
| معادل ابجد | 1356 | ||
| تعداد حروف | 7 | ||
| تلفظ | pišxedmat | ||
| ترکیب | (اسم، صفت) [فارسی. عربی] | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی پیشخدمت | ||
| پخش صوت | |||
نوکري که در مجلس خدمت کند،خدمتکار،پيشکار کلمه "پیشخدمت" در زبان فارسی به معنای فردی است که در یک مکان، مانند رستوران یا هتل، به ارائه خدمات به مشتریان می‌پردازد. در زیر برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه ارائه می‌شود: نوشتن صحیح: کلمه "پیشخدمت" به دو بخش "پیش" و "خدمت" تقسیم می‌شود و به صورت جداگانه نوشته نمی‌شود. این کلمه به صورت ترکیبی است و باید همیشه به همین شکل نوشته شود. تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "پیـش‌خدمت" است و هر دو بخش آن باید به وضوح بیان شود. مفرد و جمع: جنسیت: این کلمه به طور عمومی به هر دو جنس مرد و زن اطلاق می‌شود و می‌تواند برای هر دو به کار رود. قیدها و صفات: میتوانید برای توصیف بیشتر نوع خدمات یا ویژگی‌های پیشخدمت، صفاتی اضافه کنید. مثلاً "پیشخدمت مؤدب" یا "پیشخدمت ماهر". با رعایت این نکات می‌توان به شکل صحیح و مؤثر از کلمه "پیشخدمت" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
پادو، پيشكار، خادم، ، خدمتكار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوكر
ارباب
waiter, servant, bellboy, office boy, pursuivant, caddie
طبق، النادل القائم على الخدمة، النادل
garson
serveur
kellner
mesero
cameriere
سینی، بنده، خدمتکار، نوکر، پادو مهمانخانه، مامور ابلاغ یا اخطاریه، مامور، توپ تنیس، لو لو، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، شبح
