پیله
licenseمعنی کلمه پیله
معنی واژه پیله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ابريشم، كرمابريشم 2- آماس، ورم 3- اصرار، تاكيد 4- توبره، خريطه 5- طبله، عطردان 6- تعرض، عداوت، كينه 7- حقه، كلك، نادرستي، نيرنگ 8- دارو، دوا 9- تنش، تنيدن | ||
انگلیسی | cocoon | ||
عربی | شرنقة، الفيلجة، غطاء واق، لف بعناية | ||
ترکی | koza | ||
فرانسوی | cocon | ||
آلمانی | kokon | ||
اسپانیایی | capullo | ||
ایتالیایی | bozzolo | ||
مرتبط | پیله کرم ابریشم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیله" در زبان فارسی به معنای لایهای است که در برخی حشرات مانند پروانهها و زنبورها برای محافظت از خود در مراحل زندگی خود استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد نوشتاری و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به شکل صحیح و دقیق از کلمه "پیله" در زبان فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | پیله | ||
معادل ابجد | 47 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | pile | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) (پزشکی) | ||
مختصات | ( ~.) (اِ.) | ||
آواشناسی | pile | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیله | ||
پخش صوت |
محفظه ابريشمين کرم ابريشم کلمه "پیله" در زبان فارسی به معنای لایهای است که در برخی حشرات مانند پروانهها و زنبورها برای محافظت از خود در مراحل زندگی خود استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد نوشتاری و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: هجی و نوشتار: کلمه "پیله" به صورت "پیله" نوشته میشود و از دو بخش تشکیل شده است: "پی" و "له". دقت کنید که حرف "ی" در این کلمه به صورت معکوس (یک نقطه) نوشته میشود و در پایان آن حرف "ه" قرار دارد. تلفظ: این کلمه به صورت "پیله" تلفظ میشود که با حروف اول و نهایی به روشنی بیان میگردد. نقش دستوری: "پیله" میتواند به عنوان اسم در جملات استفاده شود. برای مثال: "پروانه درون پیلهاش خوابیده است." جمعسازی: جمع کلمه "پیله"، "پیلهها" است. برای مثال: "پیلهها در حیاط مشاهده شدند." استفاده در عبارات: "پیله" میتواند در عبارات استعاری نیز استفاده شود. مثلاً: "او مثل پروانه از پیلهاش بیرون آمد." با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به شکل صحیح و دقیق از کلمه "پیله" در زبان فارسی استفاده کرد.
1- ابريشم، كرمابريشم
2- آماس، ورم
3- اصرار، تاكيد
4- توبره، خريطه
5- طبله، عطردان
6- تعرض، عداوت، كينه
7- حقه، كلك، نادرستي، نيرنگ
8- دارو، دوا
9- تنش، تنيدن
cocoon
شرنقة، الفيلجة، غطاء واق، لف بعناية
koza
cocon
kokon
capullo
bozzolo
پیله کرم ابریشم